بصیرت کدام است؟!
بعضيها رقيب انتخاباتي خودشان را «شيطان اكبر» به حساب ميآورند!
شيطان اكبر آمريكاست، شيطان اكبر صهيونيسم است؛
رقيب جناحي كه شيطان اكبر نيست، رقيب انتخاباتي كه شيطان اكبر نيست.
من طرفدار زيدم، شما طرفدار عمروئي؛ من شما را شيطان بدانم؟ چرا؟ به چه مناسبت؟ در حالي كه زيد و عمرو هر دو ادعاي انقلاب و اسلام ميكنند، در خدمت اسلام و در خدمت انقلابند. خط درگيري با دشمن را مشخص كنيم.
گاهي هست كه يك نفري در لباس خودي است، اما حنجرهي او سخن دشمن را تكرار ميكند! خب، او را بايد نصيحت كرد؛ اگر با نصيحت عمل نكرد، انسان با او بايد حد و مرز تعريف كند: خط فاصل. جدا ميشويم.
اگر بناست شما با همان احساساتي كه رژيم صهيونيستي نسبت به جمهوري اسلامي دارد - ولو با يك ادبيات ديگري - بخواهي در مقابل جمهوري اسلامي بايستي و حرف بزني، خب با رژيم صهيونيستي چه فرقي داري؟ اگر با همان منطقي كه آمريكا در مقابل جمهوري اسلامي عمل ميكند، شما بخواهي با آن منطق با جمهوري اسلامي تعامل كني، خب شما با آمريكا فرقي نداري. اين مسئله جداست.
اما يك وقت هست كه نه، اينجوري نيست. ممكن است اختلافات، اختلافات عميقي هم باشد، اختلافات بزرگي هم باشد، اما انسان دشمن را با غيردشمن نبايد اشتباه كند؛ دشمن حساب ديگري دارد، غيردشمن حساب ديگري دارد.
خط درگيري با دشمن را بايد ترسيم كرد، مشخص كرد؛ اين بصيرت ميخواهد.
بصيرتي كه ما عرض ميكنيم، اين است.
يك عدهاي از آن طرف ميافتند، يك عدهاي از اين طرف ميافتند.
يك عدهاي با دشمن هم معاملهي دوست ميكنند، فرياد دشمن را هم نميشناسند، چون از حنجرهي ديگري در ميآيد؛
يك عده هم از اين طرف، هركسي كه اندك اختلاف سليقهاي با آنها دارد، به حساب دشمن ميگذارند!
بصيرت، آن خط وسط است؛ آن خط درست است.
حکیم_انقلاب 91/7/24
انتخابات1402