🏴🏴مسرحیات🏴🏴 عاشق کماکان در مسیر اربعین است از هر کجا باشد سفیر اربعین است آه و دم مولا نباشد آدمی نیست پس آدمیت سخت، گیر اربعین است معنا ندارد حس تبعیض نژادی هرکس حسینی شد اسیر اربعین است هرکس که با پای پیاده کربلا رفت مشمول حس بی نظیر اربعین است پیر و جوان،مرد و زن و کودک ندارد هرآنکه را دیدم فقیر اربعین است ما با حسینی ها برادر،خواهر هستیم این هم خودش خیرکثیر اربعین است مرد و زن عالم همه از هوش رفتند با ناله ای که در نفیر اربعین است خورشید دلـهای گرفته تا قیامت در سایه ی نعم الامیر اربعین است اُنظر الینا چشم تو لطفش خداییست هرکس که با تو باشد آقا کربلاییست