پایگاه اطلاع رسانی هیأت های همدان
💢 قطره ای از مناقب حضرت امام مجتبی علیه و آلاف التّحیّة و الثّناء ✍ فضل بن حسن طبرسی رحمه‌الله (م۵۴۸ق) از محمد بن اسحاق روایتی نقل می‌کند که گفت: 🌿 «بعد از صلّی‌الله‌علیه‌وآله کسی به آن مقام و شرافت (جایگاه اجتماعی) نرسید، جز علیه‌السلام؛ هر وقت آن حضرت از خانه خارج می‌شد و بر درب منزل می‌نشست، راه معبر بسته می‌شد و کسی از مردم به احترام آن بزرگوار از آنجا عبور نمی‌کرد؛ وقتی امام علیه‌السلام متوجه این موضوع می‌شد، برمی‌خواست و داخل خانه می‌رفت و آنگاه مردم به راه خود ادامه می‌دادند؛ من امام حسن مجتبی علیه‌السلام را پیاده در راه حج و مکّه دیدم؛ هر سواره‌ای که آن حضرت را می‌دید، پیاده می‌شد و با ایشان به راه می‌افتاد، حتی دیدم سعد بن ابی‌وقاص (از دشمنان امیرالمؤمنین علیه‌السلام و پدر عمر سعد ملعون) نیز پیاده می‌رود!» [۱] ✍ و نیز ابن شهر آشوب رحمه‌الله (م۵۸۸ق) از ابوالسعادات روایتی نقل می‌کند که در کتاب فضائل نوشته است: شیخ ابوالفتوح در مدرسه ناجیه گفت: 🍃 «همانا حسن بن علی علیهماالسلام در سنّ هفت سالگی در مجلس جدّش رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله حاضر می‌شد، کلام وحی را می‌شنید و حفظ می‌کرد، آنگاه نزد مادرش می‌آمد و آنچه را که حفظ کرده بود برای حضرت مادر شرح می‌داد؛ هر وقت علیه‌السلام نزد ایشان می‌آمد، چیزی از علوم وحی را از سلام‌الله‌علیها می‌شنید و با تعجّب علّتش را جویا می‌شد؛ آن حضرت می‌فرمود: "پسرتان حسن برایم گفته است!" یک روز حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام در خانه پنهان شد؛ امام مجتبی علیه‌السلام مطابق معمول نزد مادرش فاطمه آمد تا آنچه را که از وحی شنیده بود شرح دهد، ولی نتوانست سخن بگوید! فاطمه علیهاالسلام از این منظره متعجّب شد؛ امام حسن علیه‌السلام عرض کرد: "مادرجان تعجب نکنید! حتماً شخص بزرگی مشغول گوش دادن به سخن من است و گوش دادن وی باعث شده که سخن گفتنم قطع شود!" آنگاه امیرالمؤمنین علیه‌السلام بیرون آمد و او را بوسید‌.» [۲]   📚 منابع: [۱] إعلام الوری (شیخ‌طبرسی)، ج۱، ص۴۱۳ [۲] مناقب (ابن‌شهرآشوب)، ج۴، ص۷ { @etelaresanihamedan }