چند وقتی پیگیر اعزام به سوریه شد ؛ اما شرایط جوری نشد که بتواند مدافع حرم شود. حسین عاشق امام حسین (ع) بود، دلداده ی کربلا. گفته بود میخواهم بروم برات کربلایم را از امام رضا بگیرم. رفت مشهد و ١۵ روز آنجا ماند. در این مدت لباس خادمی امام رضا (ع)را پوشید. محرم امسال حسین حال هوای دیگری داشت، مخصوصا شب سوم. شال مشکی معروفش را روی سرش انداخته بود و با صدای بلند گریه می کرد. آن قدر سوزناک اشک می ریخت و ناله می کرد که دیگران را هم به گریه می انداخت. شب هفتم محرم ، شهیدی گمنام مهمان هیات بود وقتی قرار شد تابوت را از آمبولانس به داخل حسینیه بیاورند، حسین یکی از کسانی بود که زیر تابوت را گرفت. وقتی شهید گمنام را به داخل حسینیه آوردند، حسین دست خود را روی تابوت گذاشته بود و با صدای بلند گریه می کرد و اشک می ریخت. هیچکس نفهمید حسین آن روز چه چیزی به آن شهید گمنام گفت اما سرانجام روز ٣١ شهریور ماه ٩٧ [ یعنی ۵ روز بعد ]در حمله دشمنان بزدل نظام جمهوری اسلامی ، حسین ولایتی فر در سن ٢٢ سالگی به شهادت رسید. حسین که خود استاد کمین و ضد کمین بوده است،اگر می خواست در آن معرکه جان خود را حفظ کند امکان نداشت تیر بخورد. وقتی در آن سر و صدا و شلوغی و هیاهو همه می خوابند روی زمین، حسین جانبازی را می بیند که نمی تواند فرار کند و روی ویلچر گیر کرده، او به سمت آن جانباز می دود تا وی را عقب بیاورد و جان او را حفظ کند، که چندین تیر به سینه اش می خورد و حسین را آسمانی می کند. پیکر مطهر پاسدار شهید حسین ولایتی فر در روز دوشنبه ٢ مهر ١٣٩٧  مصادف با ١۴ محرم١۴۴٠  در شهرستان دزفول تشییع و به خاک سپرده شد. 📚مناسبت مرتبط: 📅مناسبت مرتبط: تاریخ تولد 🍃 🌸🍃 @etr_zohor