معمار میشوی و بنای تو میشوم
مانند یک ضریح برای تو میشوم
قلب مرا به پای ضریح ات گره بزن
بیمارم و دخیل شفای تو میشوم
بالم به بام هیچ کسی پر نمی دهد
تا یا کریم صحن و سرای تو میشوم
حتی کنار کعبه تو را می دهم نشان
قبله توئی و قبله نمای تو میشوم
میلت اگر کشید ضمانت کنی مرا
آهوی با وفای وفای تو میشوم
روزی اگر بناست فدای کسی شوم
سوگند می خورم که فدای تو میشوم
ناراحتم خدای نکرده ولم کنی
من تازه دارم از فقرای تو میشوم
شب های قبر منتظرم ایها الرئوف
بیهوده نیست اینکه گدای تو میشوم
دست مرا برای گدایی نوشته اند
رزق مرا امام رضایی نوشته اند
منبع:موسسه ادبیات آیینی بیپلاک