علائم مؤمنان در کلام علی (ع) (1) منبع : کیش پارسایان , تهرانی، مجتبی , 91 , , ,تعداد بازدید : 77810     تاریخ درج : 1385/05/04     همام یکی صحابه ی حضرت امیر (ع)، شخصیتی پارسا، متهجد و مجتهد بوده که از حضرت درخواست می کند صفات متقین را، باز گوید و حضرت نیز با مقدماتی اجابت می فرمایند.بیانات آن بزرگوار معروف است به «خطبه همام» و در نهج البلاغه (نسخه صبحی صالح، ص 303، خطبه 193) نقل شده است.روایت دیگری در اصول کافی (1) از حضرت نقل شده که شبیه همان خطبه است امام به نظر ما به رغم نظر برخی که پنداشته اند : همان خطبه منقول در نهج البلاغه است، یا اگر دو واقعه و دو خطبه است مضامین آنها ادغام شده است و به دلیل تفاوتهای فراوان متن و مضمون آنها، دو خطبه، یکی نیستند. ما در اینجا برای اتمام مباحث و تعمیم فائده، خطبه منقول در اصول کافی را شرح و بسط می دهیم. امام صادق (ع) می فرمایند: هنگامی که علی (ع) خطبه می خواندند، همام بلند شد و عرض کرد : [/صف لنا صفة المؤمن کأننا ننظر الیه/] برای ما توصیف بفرمایید مؤمن را، مانند آنکه او را می بینیم. [/فقال: یا همام! المؤمن هو الکیس الفطن/] فرمودند ای همام! مؤمن زیرک و با هوش است. برخی «کیس» و «فطن» را به یک معنا گرفته اند و فطن را تأکید کیس دانسته اند.اما با مراجعه به کتب لغت، روشن می شود میان این دو واژه تفاوت است.کیس در مقابل احمق است و به زیرکی خدادادی اطلاق می شود.معنی روایت این می شود که مؤمن عاقل و چیز فهم است.از این رو می توان گفت کیاست به ادراک کلیات (عقل خدادادی)، و فطانت به هوشی که حاصل تجربه است (ادراک جزییات) اطلاق می شود.یکی از دلایل اختلاف فطانت و کیاست روایتی از رسول الله (ص) است که نشان می دهد فطن تأکید کیس نیست. [/قال رسول الله (ص) المؤمن کیس الفطن الحذر/] (2) مؤمن عاقل و چیز فهم و محتاط است. در روایتی دیگر، روایت همام به صورت تمثیلی پرداخته شده است: [/المؤمن لا یلسع من حجر مرتین/] (3) مؤمن از روی یک سنگ دوبار نمی لغزد و به زمین نمی خورد. متأسفانه در سابق، گاهی ساده لوحیها را علامت خوبی می دانستند.کسی که صابون را از پنیر تشخیص نمی داد ستایش می شد.در صورتی که بی شعوری هیچ گاه علامت خوبی نیست.به قول یکی از بزرگان (رضوان الله تعالی علیه)، این نوع مدحها ترویج نادانی است.در اینجا ذکر نکته ای ضروری است که میان حیله زدن و حیله را درک کردن تفاوت است.یکی از بزرگان می فرمود حقه نزن اما حقه را بفهم.چرا؟ چون مؤمن کیس و فطن و حذر است.یعنی، مؤمن هوشیار است و اوضاع را می پاید.البته این کلمه (حذر) معانی متفاوت دنیوی و اخروی دارد.یکی از معانی آن هوشیاری مؤمن در نفروختن آخرت به دنیا است.از این روایت در می یابیم که اسلام دین شعور است، حتی، در وصول به مقامات معنوی به کار انداختن شعور را شرط می داند.در دنباله روایت علی (ع) فرمودند: [/بشره فی وجهه و حزنه فی قلبه/] صورت مؤمن بشاش و باز است و حزنش در قلبش است. ما اصطلاحا می گوییم طراوت وجه، روی باز و گشاده. شایان ذکر است که اندوههای ما دو سنخ است. 1.حزن در امور دنیوی، مانند مصیبت ها و گرفتاریهایی که برای انسان گاهی در دنیا پیدا میشود.مؤمنی که گرفتاری دنیوی برایش پیش آمده نبایددر روابط اجتماعی آن را بروز دهد . 2.حزن در امور اخروی، مانند خوف از خدا.در این موارد هم، باید حزن در دل باشد و در قیافه و چهره منعکس نشود. می گویند حضرت موسی (ع) برای مناجات به کوه طور می رفت.در راه شخصی را دید که بلند صحبت می کند، اظهار محبت می کند، پیراهنش را چاک می زند.وقتی به محل مناجات رسید حکایت حال او را با خدا باز گفت.خطاب رسید که ای موسی به او بگو نمی خواهد برای من سینه چاک کند، دلش را چاک بدهد تا ما در آن قرار بگیریم. البته غم و اندوه مؤمن با حزن اولیائش نسبتی مستقیم دارد.همان طور که نشاط او با فرح و شادی اولیائش نسبت دارد، چون دلهای مؤمنان با یکدیگر مربوط است. در روایتی یکی از ائمه معصومین (ع) درباره شیعیان، فرموده اند: [/شیعتنا خلقوا من فاضل طینتنا یفرحون لفرحنا و یحزنون لحزننا/] (4) شیعیان ما از باقیمانده طینت ما آفریده شده اند.شادی آنها با شادی ما و حزنشان با حزن ما در ارتباط است. آن گاه که اولیای ایشان اندوهناکند، شیعیان نیز اندوهگین اند و وقتی شادند، پیروانشان نیز مسرورند. [/اوسع شی ء صدرا/] مؤمن از روحی وسیع برخوردار است.برخی این جمله را به حلم تفسیر کرده اند.یعنی مؤمن اهل حلم است.برخی هم آن را به علم شرح کرده اند.البته تفسیر وسعت صدر به علم، بعید است.صدر همان روح است.روح مؤمن با ظرفیت است و در برابر مشکلاتی که برای خیلی ها تحمل ناپذیر است، مقاومت می کند.در روایتی آمده است: [/ «قر کریم» /] یعنی روح مؤمن به قدری با کرامت است که بسیاری از مشکلات و امور را