غدارهم نیست.غدار به معنی پیمان شکن است.پیمان شکنی هم ریشه در حیله و مکر دارد. البته مکر کردن در جنگ واجب است و مؤمن باید زیرک باشد.در تاریخ نوشته اند وقتی مسلم بن عقیل در خانه هانی بود، عبید الله به عیادت هانی آمد.هانی به مسلم گفت از پشت پرده بیرون بیا و عبید الله را به قتل برسان.
عبید الله آمد و رفت و مسلم او را نکشت.وقتی مورد اعتراض واقع شد، فرمود، ما در صحنه جنگ نبودیم و من این عمل را با مروت سازگار ندانستم.به تعبیر ما، این کار نامردی بود .
[/و لا یقتفی اثرا و لا یخیف بشرا/]
مؤمن در جستجوی عیوب مردم نیست و بر هیچکس ستم نکند.
کسانی که عیب جو هستند از نظر روایات، از ایمان خارج می شوند.
امام صادق (ع) فرمودند:
[/ادنی ما یخرج به الرجل من الایمان ان یوأخی الرجل علی دینه فیحصی علیه عتراته و زلاته لیعنفه بها یوما ما/] (16)
نزدیکترین کاری که شخص را از ایمان خارج می کند نزدیکی شخص به مؤمن برای جستجو از عیوب ایشان است، برای آنکه مدرک و مستندی از ایشان برای کوبیدنش داشته باشد.
پیامبر (ص) فرموده اند:
[/یا معشر من اسلم بلسانه و لم یخلص الایمان الی قلبه لا تزموا المسلمین/]
ای کسانی که به زبان اسلام آورده اید و در قلبتان وارد نشده است، مسلمانها را مذمت نکنید . [/و لا تتبعوا عوراتهم/]
و لغزشهای آنها را جستجو نکنید.
[/فانه من تتبع عوراتهم تتبع الله عورته و من تتبع الله عورته یفضحه و لو فی بیته/] (17)
هر کسی جستجو کند عیوب آنها خداوند جستجو می کند عیوب او را و کسی را که خدا جستجو کند عیوبش را، رسوایش می گرداند اگر چه در درون خانه اش باشد.
[/رفیق بالخلق/]
با نرمی برخورد می کند.
روحیه نرم دارد و با خلق با لطافت برخورد می کند.
مؤمن دشمن ساز نیست.غلظت و خشونت ندارد.در «وسایل الشیعه» بابی است تحت عنوان «مدارا با مردم» ، روایات در این باب زیاد است.پیامبر (ص) فرمودند:
[/مداراة الناس نصف الایمان/] (18)
مدارا کردن با مردم نیمی از ایمان است.
در روایت «ناس» که عام است و اختصاص به مسلمان و مؤمن ندارد آمده:
[/الرفق بهم نصف العیش/] (19)
برخورد نرم با مردم نصف زندگی است.در این روایت به زیبایی، هم به جنبه معنوی و هم مادی، اشاره شده است.هم نصف ایمان تأمین می شود هم نصف معیشت دنیوی.در نقطه مقابل فرموده اند :
[/الانقباض من الناس مکسبة للعداوة/] (20)
تنگ نظری با مردم وسیله کسب دشمنی است.
این روایات با آنچه قرآن در نسبت ارتباط مؤمن با مؤمنان، منافقان و کفار مطرح می کند منافاتی ندارد.این روایات از بعد اخلاقی مد نظر است و آیاتی همچون
«اشداء علی الکفار رحماء بینهم»
مصداق مسائل حقوقی است.مثلا اگر در مسئله ای حقوقی، طرف تو مؤمن باشد با رفق و محبت و گذشت و اگر کافر بود، با غلظت و خشونت برخورد کن.
[/ساع فی الارض/]
کوشش کننده است در زمین.
مؤمن اهل کار و تلاش است.دلبستگی مؤمن به خدا وی را از کار باز نمی دارد.برعکس، ایمان، انسان را به تلاش وا می دارد.از طرفی مؤمن خود خواه نیست و صرفا برای خود تلاش نمی کند، بلکه برای جامعه می کوشد.در جمله بعد به این مطلب اشاره می فرمایند:
[/عون للضعیف، غوث للملهوف/]
کمک کار ضعیف و پناه بی کسان است.
[/و لا یهتک سترا و لا یکشف سرا/]
مؤمن پرده در نیست و اسرار مردم را افشا نمی کند.
ستر به معنی پرده و هتک به معنای دریدن است.مؤمن نه پرده را می درد و نه پرده را بالا می زند.مسئله «هتک» در روابط اجتماعی موضوعی با اهمیت است.گاهی به قصد اصلاح ناخواسته، افساد می کنند.مکرر گفته ام که محور تربیت، پرده داری است نه پرده دری.
خلق مؤمن، خلق الله است.خدای تعالی پرده در نیست و مؤمن که با حق تعالی پیوند خورده است، متصف به صفات اوست، بنابر این پرده دری نمی کند.
مؤمن ستار العیوب است نه کشاف العیوب.در روایتی با سندی بسیار عالی شخصی به امام صادق (ع) عرض کرد:
[/عورة المؤمن علی المؤمن حرام؟ /]
عورت مؤمن بر مؤمن حرام است؟
حضرت فرمود: بلی.از حضرت سؤال کرد مقصودتان از عورت پایین تنه است؟ [/ «قال لیس حیث تذهب فکرک» /] فرمودند: خیر، فکرت در این مورد به انحراف رفته است.سپس حضرت فرمودند : مقصودم از حرمت عورت مؤمن، حرمت افشای اسرار مؤمن است.
خوار کردن مؤمن، آدمی را از ولایت خداوند خارج و در سایه ولایت شیطان قرار می دهد.مفضل می گوید حضرت صادق (ع) به من فرمودند:
[/من روی علی مؤمن روایة یرید بها شینه و هدم مروته من اعین الناس، اخرجه الله من ولایته الی ولایة الشیطان/]
اگر کسی از مؤمنین چیزی نقل کند که وی را خوار و سبک و پیش مردم کوچک کند، خداوند او را از ولایت خویش خارج می کند و در ولایت شیطان قرار می دهد.