ازدحام عشق
ازدحام عشق
مادر بزرگت که رفت مهمانی خدا، پدرت تنها شد. همان روزها بود که داشتند شروع میشدند مدرسهها. پدربزرگ
- السَّلامُ عَلَيْكَ وَ عَلَى الْأَرْواحِ الَّتِي حَلَّتْ بِفِنائِكَ.🥀 داستان کوتاه مهمانی؛ قسمت دوم. منتظر نظرات شما هستم.🙂
https://harfeto.timefriend.net/16780711849836