سلام من ۱۴ سال پیش با مهریه ۱۴ سکه ازدواج کردیم شب قباله برون بدون هیچ جرو بحثی خانواده داماد گفتن ۱۴ و پدر وبرادرم پذیرفتن وشش ماه بعدش جاری جدیدم با قباله ای چندین برابر قباله من عروس همین خانواده شد با وجود اینکه شوهرمن شغل رسمی داشت من ۱۸ سالم بود ولی برادر شوهرم بی کار و خانمش ۲۳ ساله بود ولی ما اصلا برامون مهم نبود تا اینکه یه روز بعد از عقد اون هاپدرو مادر همسرم گفتن عروس اول مون رو مفتی دادند ولی دومی گرونه و من اونجا بود که واقعا ازته دل سوختم ووقتی خانوادم فهمیدن گفتن مگه اومده بود سوپری دختر بگیرید اگه قرار به ارزشه دخترما خیلی گرون تر از این حرف ها است واصلا شما نمی تونستید قباله هم ارزشش رابدهید و اینده مشخص میشه کی باارزشه من با حضرت زهرا معامله کردم الان چهارده سال از اون زمان میگذره من لیسانس دارم شکر خدا چهارتا دسته گل یه دختر و سه پسر داریم به لطف خدا ماشین و خونه داریم با تلاش و قناعت من وهمسرم والان بعضی وقت ها تو رفتار وگفتار شون غیر مستقیم میگند که این چیزها مهم نیست مهم اخلاق و رفتار وایمان هست که شما همش را داری و همیشه میگند کاش اون عروس مون هم مثل شما زندگی میکردو.... معیار وملاک زندگی عیار زندگی قباله و مادیات نیست اخلاق و رفتاره سازشه که همه چیز رو درست میکنه ما زندگی مون رو از صفر شروع کردیم ولی طبق اصول قران و ائمه و الان همه چیز از مادیات و معنویات داریم