روزی شخصی از طائفه جنیان در نزد رسول خدا نشسته بود که دید حضرت علی علیه السلام به سمت ایشان می آیند پس استغاثه کرد آن جن به رسول الله وگفت پناه به من دهید از این جوانی که به سوی ما می آید پیامبر فرمودند مگر با تو چه کرده است گفت در زمان سلیمان ما از اطاعت او تمرد کردیم پس یک نفری از جن را به سوی من فرستاد پس بر او گردن کشی کردیم پس این جوان سوار بر اسب آمد وبر من ضربتی زد ومرا اسیر کرد واین محل ضربت او بر بدن من است که تا الان بهبود نیافته است. منبع : مشارق انوار الیقین برسی عضو شوید : https://eitaa.com/joinchat/3730309124Cd84503959c