"متاسفانه روضه امام جواد، کنسل است" وقتی انگشتم را روی دکمه ارسال گذاشتم و پیام را ارسال کردم،حس کردم غم بزرگی روی قلبم نشست... ماجرا از این قرار بود که برای مداحِ جلسه مشکلی پیش آمده بود و ما مانده بودیم و جلسه ی بدون مداح... با چندین و چند نفر تماس گرفتیم ولی یکی مشهد بود، یکی مراسم ختم، دیگری تهران و... یک گزینه باقی مانده بود: "آقا جواد" ! ولی آقای همسر موافق نبود، چرا که راهشان تا منزل ما زیاد بود و از طرفی قرار ست دو روز دیگر یک بچه شیعه به جمع خانواده شان اضافه شود و تصمیم بر آن شد که به آنان زحمت ندهیم... سخت بود بپذیرم مجلسمان کنسل شده 😭 این برای من که زندگی ام بیمه همین روضه ها بود، برابر با بی لیاقتی بود به اندازه ای که حتی نتوانیم در خانه مان برای اهل بیت روضه بگیریم... در گروه مجتمع پیام را ارسال کردم ولی حتی یک درصد هم احتمال نمی دادیم آقاجواد قصه ی ما دست زنِ پا به ماه و بچه ها را بگیرد و بیاورد این سرِ شهر تا در روضه کوچک خانگی ما شرکت کنند بخاطر همین برای آنها پیامی ندادیم... اما آنکه صاحب جلسه ست خودش همه چیز را هماهنگ کرده. مولای ما خودش مداح را دعوت کرده بود ، مستمع هم حاضر... و اینگونه شد که جلسه کوچک ۴ نفره ما برقرار شد تا "آقاجواد" بنشیند و برای ما "روضه امام جواد" بخواند. و من ممنونم از امام جواد عزیزمان که یاد من انداختند که در این روضه ها، هر چند کوچک، این من نیستم که دعوت کننده ام، من فقط خادم ام... خادم هر ان کس که خودشان دعوت کنند... ۱۴۰۳/۳/۱۸ ✍ فـ.مُحَـمـَّدِےْ 🌐 @f_mohaammadi