الا ای چاه، یارم را گرفتند گلم، عشقم، بهارم را گرفتند میان کوچه ها، با ضرب سبلی همه دار و ندارم را گرفتند الهی! کوثرم کو؟ دلبرم کو؟ گلم کو؟ هستی ام کو؟ گوهرم کو؟ علی تنها و دلخون مانده افسوس یگانه مونس و تاج سرم کو؟ الهی! کلبه ام را غم گرفته دل محزون من ماتم گرفته شرار شعله های در ندیدم گلم را خصم از دستم گرفته الهی! سینه من کوی درد است گلستان سرورم سرد سرد است عزیزم فاطمه از رنج مسمار رخ مهتابی اش غمگین و زرد است الهی! دست من را بسته بودند حریم خانه ام بشکسته بودند به ضرب تازیانه آن جماعت تن مرضیه را آزرده بودند ** الهی! غمگسارم، سوگوارم شبست و طاقت رفتن ندارم فلک با من سرسازش ندارد بدون فاطمه نالان و زارم