کرامات اجداد گفته است: جده ما عيال محمد بن علی جبعی بود. زمستانی برفی در منزل هیچ خوردنی و غذایی نداشتند و بچه ها از شدت گرسنگی گریه میکردند. جده ما مقداری از برفها را برداشت و به تنور زد و از آن نان در آورد. (۱) همچنین ایشان نوشته است: مترقب بود که ما هم از این کرامات داشته باشیم ولی متأسفانه ما به ولایت عجم آمدیم و به سلاطین مبتلا شدیم از این رو این معانی از ما گرفته شد و کراماتی که اجدادمان داشتند به ما منتقل نشد. (۲) پاورقی: (۱) در برگه دوم از نسخه خطی مجموعه جباعی (کتابخانه مجلس، شماره ۶۰۴) چنین آمده است: «وذکر شیخنا البهائي من جملة كراماته أنه كان الثلج ولم يكن في بيته شيء من القوت و كان أولاده يبكون، فقال لجدتنا: أسكتيهم ببعض الحيل وندعوا الله تعالى حتى يرزقنا، فأخذت من الثلج و أوقعته في إجابة الخبز وقالت لهم: هذا الجبز يتهيأ بخبز لكم، فذهب الأولاد إليه وقالوا: يا أباه تهيأ الخبز. فلما رأى أن الله تعالى جعل الثلج لهم خبزاً شكروا الله تعالى عليه. فقال شيخنا: هكذا كان حالنا فلما جئنا إلى العجم ذهب تلك الأحوال ثم قرأ: من ملك بودم و فردوس برین جایم بود. انتهى. (۲) این مطلب در کشکول چنین نقل شده است: سانحة: لو لم يأت والدي (قدس الله روحه) من بلاد العرب إلى ديار العجم ولم يختلط بالملوك لكنت من أتقى الناس وأعبدهم وأزهدهم، لكنه طاب ثراه) أخرجني من تلك البلاد وأقام في هذه الديار، فاختلطت بأهل الدنيا و اكتسبت أخلاقهم الردية واتصفت بصفاتهم الدنية. حافظ: من ملك بودم و فردوس برین جایم بود آدم آورد درین دیر خراب آبادم (الكشكول، ج ۱، ص ۳۲۲، چاپ سید محمد حسین معلم). 📚 جرعه ای از دریا، آیت الله شبیری زنجانی، ج۲، ص۳۱۵ 🆔 @faezoon110