🇮🇷هر روز یک شهید دانش آموز🇮🇷
🔹شهید دانش آموز بهنام محمدی
بهنام در تاریخ 12 بهمن ماه 1345 در منزل پدر بزرگش در خرمشهر بهدنیا آمد. ریزه بود و استخوانی اما فرز چابک بازیگوش و سرزبان دار. در مقاومت خرمشهر به همراه سایر مدافعین حضور اثرگذاری داشت.بهنام میرفت شناسایی. گاهی گیر عراقیها میافتاد. چند بار گفته بود: «دنبال مامانم میگردم، گمش کردم.» عراقیها فکر نمیکردند بچه 13 ساله برود شناسایی؛ رهایش میکردند.یکبار رفته بود شناسایی، عراقیها گیرش انداختند و چند تا سیلی آبدار به او زدند. وقتی بر میگشت دستش را روی سرخی صورتش گرفته بود؛ هیچچیز نمیگفت فقط به بچهها اشاره میکرد عراقیها کجا هستند و بچهها راه میافتادند.
یک اسلحه به غنیمت گرفته بود؛ با همان اسلحه 7 عراقی را اسیر کرده بود. شهر دست عراقیها افتاده بود. در هر خانه چند عراقی پیدا میشد که کمین کرده بودند یا داشتند استراحت میکردند. خودش را خاکی میکرد. موهایش را آشفته میکرد و گریهکنان میگشت خانههایی را که پر از عراقی بود بهخاطر میسپرد. عراقیها هم با یک بچه خاکی نق نقو کاری نداشتند. گاه میرفت داخل خانهها پیش عراقیها مینشست مثل کرولالها از غفلت عراقیها استفاده میکرد و خشاب و فشنگ و کنسرو برمیداشت.
بهنام چند روز قبل از سقوط خرمشهر، در 28 مهر 1359 پر کشید.
#هفته_بسیج_دانش_آموزی
#کنگره_شهدا_شهرستان_شهرضا
💠حوزه مقاومت بسیج دانش آموزی شهید فهمیده(ره) شهرضا
🆔️
@fahmide_shahreza