روایتِ حماسه دهۀ هشتادیا، و ما ادراک ما دهۀ هشتادیا! چند روز پیش دوستان برگزار کنندۀ اجتماع بزرگ «دختران سلیمانی» در قم از بنده جهت سخنرانی در این اجتماع دعوت کردند. خادمان این اجتماع همگی دختران جوان و نوجوان هستند. جنس دغدغه‌شان، لطیف و دوست‌داشتنی است. دغدغۀ آینده را دارند. ذهن‌شان را نظم آیندۀ جهان درگیر کرده. مسأله‌شان نقش زن ایرانیِ مسلمان در ترسیم نقشۀ آینده جهان است. مسأله‌شان حرم است، حرمِ جمهوری اسلامی ایران. آرام و قرار ندارند، خستگی نمی‌فهمند، امیدواری و حرکت از سر و روی‌شان می‌بارد. روزها گذشت و رسید روز و ساعت این دورهمی دهۀ هشتادیا. ساعت ۱۵ وقت حضور بنده بود. وارد شبستان حضرت زهرا علیهاالسلام که شدم، با سِیْلی از دخترانِ جوان و نوجوان روبرو شدم. شور، همۀ شبستان را گرفته بود. از ابتدای ورودی شبستان تا همه جای شبستان را خادمه‌های نوجوان، پُر کرده بود. همۀ کارها دست خودشان بود. چه نظمی! چه برنامه‌ریزی! خلاصه همه چیز عالی بود. عالی‌تر اینکه همسران ۳ شهید مدافع حرم، جلسه را نورانی کرده بودند. همسر مکرمه شهید جیلان، همسر مکرمه شهید ایمانی و همسر مکرمه شهید غریب. رفتم پشت میکروفن، سخنرانی من سه بخش داشت: الف: تاریخ کوتاهی از اوضاع قبل از انقلاب. از حکمرانی پهلوی. از وابستگی، دیکتاتوری، فساد و ناکارآمدی خاندان پهلوی. ب. بخشی از تاریخ انقلاب تا کنون. کجا بودیم و کجا هستیم؟ چه راهی را طی کرده‌ایم؟ چه داشتیم و چه داریم؟ ج. از آینده. از نظم جهانی که در فرآیند شکل‌گیری آن هستیم. از زنان، زنانِ آینده ساز. از دختران، دختران تمدن‌ساز بعد از سخنرانی من، گروه سرودِ دختران آفتاب هنرنمایی کردند. و اما بعد بانویی حماسی، انقلابی و مقاوم به نام سرکار خانم کوثرالسادات افضلی - همسر شهید جیلان - رفتند پشت تریبون. دقایقی را که او صحبت کرد، سراسر معرفت بود و مقاومت. درس ایستادگی و عزت. درسِ دختران سلیمانی می‌توانند پنجه در پنجه استکبار بیندازند. درس ما هستیم و ما می‌توانیم. درس اقتدار. آنچه شگفتی آفرید، جمع بین مظلومیت و حماسه بود که این بانو آن را داشت. این جمله‌اش ماندگار شد: زن ایرانی همان است که این همه شهید فدایی‌اش شده‌اند! زنان ایران به خود ببالید... @fakhrian_ir