دبیرستان فکور
#فرهنگی 🦋معلوم نبود که چه اتفاقی افتاده است. علی و مالک به همراه همه اعضای خانواده کنجکاو از خانه بی
🌟پسربچه نزدیک بود، اما نه آن‌قدر که کال فکر می‌کرد. زن داد کشید: «به جاده برگردید! تا وقتی که می‌تونید برگردید!» حالا صدای او هم نزدیک‌تر شده بود. بعد پسربچه جیغ کشید. جیغش گوش خراش شد و ناگهان تبدیل به خندۀ عصبی شد. صداهای مهیبی می‌آمد. شاید صداهایی ناشی از ترس، شاید هم تقلا... ✍در میان چمن های بلند، با خواهر و برادری شروع می‌شود که بعد از شنیدن صدای یک پسر جوان که برای کمک از میان چمن های بلند گریه می‌کند، کنار جاده می‌ایستند. ظرف چند دقیقه، آن‌ها در تاریکی گم می‌شوند، عمیق‌تر از آن چه که به نظر می‌رسد، و آن‌ها هم یکدیگر را گم می کنند... چیزی که به دنبال آن می‌آید، یک داستان ترسناک، سرگرم‌کننده و استادانه است، همان طور که تنها استفن کینگ می‌تواند آن رابرایمان بگوید. 📌برای تهیه کتاب می‌توانید به صورت حضوری به‌ دبیرستان مراجعه کرده و یا با آیدی و شماره تماس زیر ارتباط برقرار کنید: آقای حیدری 📱0992 896 5071 🆔@MortezaAli4256 ┄┅┅┅┅┄❅📚✨📚❅┄┅┅┅┅┄ 🆔@fakoor_school ╚══════🍃🌺🍃═════╝