بسم رب الشهدا و الصدیقین ⚘ ⚘( دلنوشته مادر شهید مجید قربانخانی)⚘ تو همانی که دلم لک زده لبخندش را 💖 عزیزم سلام ؛ یکدانه مادر نمی دانم از روزی که دیگر خودم را در آیینه ی چشمانت ندیم تا اکنون که پیکرت را (( شرمنده‌ عزیزم حواسم نبود ، استخوان هایت را )) به خاک سپرده ام چند روز ، چند هفته ، و ماه بر من بیچاره گذشته ، اما همه ی ثانیه هایش رنج آور بود . سینه ام سنگینی می کند ، چشمان بارانی ام خوب نمی بیند ، بغضی در گلو راه سخن را بر من بسته ، با وجود اینکه تو به آرمانت که همان دفاع از حریم اهل بیت و حضرت زینب ( س) رسیدی، من در حسرت دیدارت ، نوحه خوانم. به امام سجاد( ع) عرض کردند: آقا؛ کجا به شما بیشتر از همه سخت گذشت ، ۳ بار فرمودند: الشام الشام الشام . پرسیدند: آقا جان در کربلا پدر ، عمو، برادرها و .... و...را از شما گرفتند ، چرا می فرمایید الشام ؟ فرمودند: امان از زخم زبان! عزیزم : می خواهم جواب زخم زبانهایی را بگویم که این سالها قلبم را جریحه دار کرده است . گلم ای از علی مدد گرفته دلم یجوری بد گرفته از اونایی که هی می پرسند شهیدتون چقدر گرفته می خواهم بگویم : عزیز مادر ؛ هر کسی که نداند ، من که می دانم تو در دنیا چیزی کم نداشتی ! اما اهل دنیا نبودی ! تو مسافر آسمان بودی ، و در صدف دلت مروارید محبت بی بی جانم را پرورانده بودی ، پسرم می خواهم در جواب آنها بگویم: که چه دادیم و چقدر گرفتیم! جوان شمشاد قد یکدانه ام را دادم و در مقابل اندکی استخوان سوخته ، ستاندم ! می خواهم مثل ایام کودکی برایت لالایی بخوانم ، تا آرام بخوابی و من نگاهت کنم. می خواهم مادرانه هایم را یکبار دیگر تکرار کنم ، اما حیف که رنگ مادرانه هایم ، رنگ درد و داغ است، ( لالا، لالا گل پونه ، عزیزم اومده خونه، جوونم گرمی خونم، بلند بالای چهار شونم، دل مادر پره درده، بگو کی پرپرت کرده؟ چرا بی سر شدی مادر؟ عجب لاغر شدی مادر ! سرت را بهر دین دادی ، مبارک باشه دامادی ) مجیدم: من و پدرت یک عمر روضه های ارباب مان را گفتیم و شنیدیم ، اما هیچ نفهمیدیم که وقتی حسین ( ع) صدا زد : جوانان بنی هاشم بیایید ، علی را بر در خیمه رسانید ! در دلش چه می گذشت! هرگز درک نمی کردیم چی شد که ارباب فرمود: ( علی الدنیا بعدک العفا) اما حالا فهمیدیم، وقتی پدرت استخوانهای پیکر بی سرت را به خاک سپرد . مجیدم: راستی امروز با خود فکر می کنم در آخرین لحظه در دلت با خدایت چه نجوا کردی ؟ راستی شنیده ام به تو لقب ( حر شهدای مدافع حرم داده اند) عزیزم: تو حر بودی و آزاده ، در دل حر محبت حضرت زهرا ( س) بود که باب نجاتش شد و در دل تو محبت دختر حضرت زهرا( س) ، که تو را رستگار کرد. عزیزم: تو ترجمان درست ، این بیت هستی : ما سینه زدیم و بی صدا باریدند از هر چه که دم زدیم آنها دیدند ما مدعیان صف اول بودیم از آخر مجلس شهداء را چیدند⚘⚘ ام الشهید ، مجید قربانخانی والعاقبه لاهل التقوی و الیقین @fanos6236