زمان میگذره، سِنِت میره بالا، یه روز به خودت میای و یه جوان یا نوجوان رو دور و برت میبینی که به نظرت خیلی تابلو داره هزار بازی در میاره که بزرگتر ها رو بپیچونه، از نظر خودش استاده و هیچکس نمیفهمه که چی کار میخواد بکنه، تو و بقیه بزرگتر ها ولی کامل میفهمین، اجازه میدین که فکر کنه همه‌تون رو پیچونده و با خوشحالی دورتون زده، بعضی سناریوهاش اونقدر تابلوه که براش حتی دچار شرم نیابتی میشی!بعد یاد خودت میفتی که ای دل غافل، ۲۰ سال پیش منم همین بازیها رو میکردم و فکر میکردم از همه زرنگترم و کسی نمیفهمه ها، یاد بزرگترهات میفتی که از ۱۰تا دروغ یه بار مچت رو میگرفتن و میفهمی از زرنگی تو نبوده، از بزرگواری اونا بوده. 🎯 @Farajaleb