داستان درباره زنی است که تمام تلاشش را میکند تا در کارش موفق باشد. مثل خیلی از آدمها هر روز زخمهای روحش را میپوشاند تا کسی نبینتشان. گذشت زمان باید خاطرات و اثرشان را کمرنگ کنند، اما نمیشود، خاطرات کش میآیند و بر امروز سایه میاندازند. ستاره یاد میگیرد جراحتهای روحش را در آغوش بگیرد و به راهش برای رسیدن به هدفهای روزمرهاش ادامه بدهد. با گذشتهاش آشتی کند و خود را همانطور که هست، بپذیرد.