ادامه گزیده کتاب ؛ نه صلح، نه حرف اضافه :: پشت خط، «محمد عمر» بود، همکارم، تازه کلی هم سرزنشم کرد که چرا دیر جواب داده ام. آخرش هم گفت استاد «محمد طنطاوی»، سردبیر نشریه، می خواهد دربارهٔ موضوع مهمی با من حرف بزند. وقتی خط را به سردبیر وصل کردند، همانطور که همیشه در برخورد با من عادت داشت، بیش از چند کلمه صحبت نکرد: «پاسپورتت آماده است؟ خب، پس همین الان بیا دفتر چون باید یه سفر بری اسرائیل. خداحافظ!» :: حتما دارم خواب می بینم! ای وای از دست این خواب هایی که آدم اول صبحی می بیند. ای لعنت به این خوابی که الان دیدم. 😩 من که دوست دارم بروم ژاپن یا هند. البته اگر خواب مرا برداشت و برد آفریقای جنوبی هم بدم نمی آید😌 شاید کیفم وقتی کاملا کوک شود که خواب، مرا ببرد به ریودوژانیرو یا سائوپائولو... 📖 نسخه الکترونیک کتاب را در فراکتاب بخوانید👉 با فراکتاب بیاموزید👇 @faraketabir