سلام همان طور که شما بنده را می شناسید، در حال تدریس هستم و همچنین در زمینه مسائل روانشناسی هم دستی بر آتش دارم. معلمی هستم که کار روانشناسی زیاد کرده ام و همیشه سعی می کنم با توانمندی ها، نیازها، استعدادها و خلاقیت های دانش اموزانم آشنا شوم. به نظر بنده ما باید کاری کنیم که دانش آموز به درس خواندن علاقمند شود و تجربه های خوب در مدرسه کسب کند و خاطرات خوش از معلم در ذهن داشته باشد و این حاصل نمی شود مگر با شناخت دانش آموز. شناخت دانش آموز کار سختی نیست فقط کافیست نگاهمان را نسبت به او تغییر دهیم. من همیشه دانش آموز را معدنی می دانم که درون آن رگه هایی از طلا وجود دارد. آن رگه های طلا همان استعدادها و خلاقیت ها و حتی توانمندی های اوست که باید شناخته شود باید استخراج شود و باید بکار گرفته شود. اگر این کار را کردیم به اصل تفاوت های فردی عمل کرده ایم و آن گاه است برای همه دانش آموزان یک نوع برخورد و رفتار نداریم. آن موقع با خود می گوییم در کنار همه این خلاقیت ها و استعدادها محدودیت هایی هم وجود دارد که دانش آموز نمی تواند از همه ظرفیت های خودش استفاده کند و اینجاست که احساسات خوب درونی به کمک معلم می آید تا دانش آموزانش را درک کند و برای پیشرفت تحصیلی آنان برنامه ریزی کند. معلم در برنامه اش باید احساس توانمندی را در دانش آموزانش تقویت کند. با دادن تمرین هایی که دانش آموز بتواند خودش به جواب برسد نه این که یک تیم حمایتی از پدر و مادر و دوست و آشنا به او کمک کنند. در برنامه آموزشی معلم باید ترفند کاهش استرس وجود داشته باشد تا دانش آموز در آرامش کامل بتواند فکر کند، تمرکز بدست آورد تا اقدام به پاسخ دادن کند حتی در جلسه امتحان. معلم در برنامه آموزشی روشی اتخاذ کند تا ترس از امتحان کاهش پیدا کند، باید دانش آموز را به این باور برساند که امتحان برای محک زدن خودش است نه برای تحقیر شدن در برابر دیگران. خلاصه این که راه هایی که رفته ایم باید تغییر کند تا تغییر را در دانش آموزانی که آینده جامعه را می سازند بوجود آید که نتیجه آن حتما شکوفا شدن استعدادها و خلاقیت ها است که انشاءالله باعث اقتدار جمهوری اسلامی ایران می شود.