ترجمه شعر از زبان شیرین لری به زبان فارسی
خیال نکنید که علمدارمان دیگر نیست
دست سردارمان به زمین افتاده است.
خیال نکنید که علم به زمین افتاده است
خیال نکنید که شیر حرم به زمین افتاده است
هرنفر از ما یک حاج قاسم است
فقط منتظر امرولی هستیم
وای ازان روز که فرمان جهاد برسد
لشکری از ملک سلیمان کافی است
فشنگ های خودرا دور کمر میبندیم
دست وسرمان را سپر دشمن میکنیم
نسل علی مردان خان و بی بی مریم هستیم
تا وسط کاخ ستم میرویم
شیر نریم مانند آریو برزن
قلعه دشمن را از ریشه میکنیم
برای دفاع از میهن وناموسمان
مانند علی لندی به آتش میزنیم
غیرتمندیم مانند ریسعلی دلواری
تیر لر دشمن را از کار میندازه
نژاد واصالت ما ایرانی است
در رگ های ما خون سلیمانی است
اسب خودرا زین کنیم وتفنگ بر دوشمان
به جنگ بمیریم وزیر ننگ نرویم
لرها اگه دست وسرشان قط شود
و پیکرش پاره پاره شود
محکم واستوارمانند کوه
پای وطن وکشورش ایستاده است
آقا اشاره ای بکن ورزم مارا تماشا کن
تفنگ به دوش تمام زاگرس نشینان است
جان خود را فدای خاک ایران کنیم
تل آویو وحیفا را ویران میکنیم