قمقمه اش هنوز آب داشت‌‌؛ نمی‌خورد از سر کانال تا انتهای کانال می‌رفت و می‌آمد و لبهای بچه‌ها را با آب قمقمه اش تر می کرد خودش هم ریگ گذاشته بود توی دهانش تا خشک نشود..... 💐