مقدس شهید جاده مانده است و من و این سر باقیمانده رمقی نیست در این پیکر باقی مانده نخل ها بی سر و شط از گل و باران خالی هیچ کس نیست در این سنگر باقی مانده توئی آن آتش سوزنده ی خاموش شده منم این سردی خاکستر باقی مانده گرچه دست و دل و چشمم همه آوار شده باز شرمنده ام از این سر باقی مانده روزو شب گرم عزاداری شب بوهاییم من و این باغچه ی پرپر باقی مانده شعر طولانی فریاد تو کوتاه شده در همین اسب و همین خنجر باقی مانده پیش کش باد به یک رنگی ات ای پاک ترین آخرین بیت در این دفتر باقی مانده تا ابد مردترین باش و علمدار بمان با توام ای یل نام آور باقی مانده سعید بیابانکی