📌 شاهد از غیب رسید! 🔷 "مرحوم استاد جعفر الهادی- خوشنویس- يک روز سر كلاس فرمودند: كنفرانسی در يكی از كشورهای اسلامی بود كه من نيز دعوت بودم. محتوای اين كنفرانس اين بود كه عامه و در راس آن خلفای ثلاثه نسبت به اهل بيت محبت و علاقه وافری داشتند و اين سخنان كه خليفه دوم پس از رحلت رسول خدا، دستور داد به خانه اميرالمومنين و حضرت زهرا هجوم ببرند و درِ خانه را بشكنند، همه كذب است و از جعلياتِ شيعيان. در ضمن اين كنفرانس نمايشگاه كتابی هم ترتيب داده بودند. بين كنفرانس اعلان استراحت شد و ادامه جلسه به ساعتی بعد موكول شد. 🔶 من وارد نمايشگاه شدم؛ بی‌‌اختيار يك ديوان شعر مربوط به شاعر مصری- حافظ ابراهيم متوفی قرن١٣- توجهم را جلب کرد، آن را تورّق كردم، ناگهان چشمم به اين شعر حافظ ابراهيم افتاد كه در وصفِ خليفه دوم سروده بود، به نام «قصيده عمریه». در ابیاتی از آن آمده بود: و قَولَةٍ لعَليٍّ قالَها عُمَرٌ أكرِم بسامِعِها أعظِم بمُلقيها! حَرَقتُ دارَكَ لا أبقي عليكَ بها إنْ لم تُبايعْ وبنتُ المصطفى فيها ما كان غيرُ أبي حَفصٍ يَفُوهُ بها أمامَ فارِسِ عَدْنانٍ وحامِيها سخنی كه عُمر به علی گفت: كه احترام بگذار به شنونده (علی) و بزرگ بدار گوينده (عمر) را خانه‌ات را آتش می‌زنم و كسی را زنده نمی‌گذارم اگر بيعت نكنی، اگر چه دختر پيامبر هم در خانه باشد! به غير از عُمَر چه كسی جرات داشت اين سخنان را در مقابل بزرگترين جنگجوی عرب بگويد!" 📚 به نقل از محمدرضا شاه‌آبادی، سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش.