🥀برگ اول امام حسین(ع)چون مکه را به سمت عراق ترک گفت منزلگاه‌های متعددی طی کرد تا به ذات العرق رسید. آنجا بشربن غالب را دید که از عراق می‌آید. از او درباره وضعیت اهل آن سامان پرسید. عرض کرد: من که آمدم، دل‌هاشان با شما بود؛ ولی شمشیرهایشان با بنی امیه. خبر شهادت مسلم بن عقیل که از سوی امام به کوفه اعزام شده بود، به حضرت رسید. امام به عده‌ای که دنبال او بودند، خبر شهادت مسلم را داد. افرادی که به طمع دنیا بودند، پس از شنیدن خبر شهادت مسلم، از گِرد آن حضرت پراکنده شدند و فقط خانواده او و برگزیدگان از یاران حضرت باقی ماندند. حسین(ع) روانه شد تا به ذوحَسم رسید .حربن‌یزید را با هزار سوار دید. حسین(ع) به حر فرمود: به سود مایی یا به زیان ما؟ عرض کرد: بلکه به زیان شما یا اباعبدالله! امام فرمود: لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم. سپس سخنانی میانشان رد و بدل شد تا آنجا که حسین(ع) فرمود: اگر رأی شما اکنون با مضمون نامه‌هایی که فرستادگان شما به من رسانده‌اند مخالف است، من به همان جایی که از آنجا آمده‌ام باز می‌گردم. حر و سربازانش از بازگشت امام جلوگیری کردند. 📕کتاب: شهید کربلا •┈┈••✾••┈┈• 1️⃣ @hkhadijeh ┅═ 🌿🌸🌿 ═┅ 2️⃣ @farhangihkhadijeh