شعر خوانی
#حاج_قاسم
در کنار دجله سلطان بایزید
بود تنها فارغ از خیل مرید
ناگه آوازی زعرش کبریا
خورد بر گوشش که ای اهل ریا
آنچه داری در میان کهنه دلق
میل آن داری که بنمایم به خلق؟
تا خلایق قصد آزارت کنند
سنگ باران بر سر دارت کنند؟
گفت یا رب میل آن داری تو هم
شمهای از رحمتت سازم رقم؟
تا که خلقانت پرستش کم کنند
از نماز و روزه و حج رم کنند؟
پس ندا آمد ز وحی ذوالمنن
نی ز ما و نی زتو رو دم مزن
نسل آفتاب