◾بخش هایی از گفتگویم با اقای دکتر علی ربیعی، معاون وقت اجرایی دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی درباره ماجرای حمله به افغانستان در سال 77 - اسفند 1394 یک وقت باید بیایید بگویم افغانستان چه شد. آقا چه نوشت و چه اتفاقی افتاد؟ می‌خواستند به افغانستان بروند و 48 ساعته برگردند. اوضاعی بود. نقشه را انداختیم. روحانی هم نبود. مکه بود. احمدشاه مسعود بود. محمد باقری(معاون اطلاعات و عملیات وقت ستاد کل نیروهای مسلح) پیش‌ام بود. شهبازی هم فرمانده ارتش بود. یک مسئول امنیتی دیگر سئوال‌اش این بود که نان و ماست و سایر وسایل را چگونه برسانیم. اینها بلند شدند. ساعت یک بود که صورت‌جلسه را نوشتم. اینها بالای سرم ایستادند که ببینند چه می‌نویسم به محمد گفتم:«تو چرا در جلسه حرف نزدی؟» گفت:«بابا! مگر اینجا اتوبان است؟باید نیرو پهلو بگذاریم، پهلو ببندیم. این‌قدر آدم بیاوریم. مگر می‌شود همین‌طوری برویم اینجا؟»به شهبازی گفتم:«تو چرا حرف نزدی؟» او هم شبیه این گفت که مگر می‌شود 48 ساعته بگیری بدهی دست احمد شاه مسعود و برگردی؟ در گزارشی که برای آقا نوشتم، اینها را هم روی‌اش نوشتم و گفتم ضمناً امیر شهبازی و سردار محمد باقری در جلسه این حرف‌ها را نزدند، ولی به من این حرف‌ها را زدند. صبح ساعت 7 سر کار رفتم و دیدم 5 صبح دستور آقا آمده است که ما وارد باتلاق افغانستان نخواهیم شد. آقا خیلی هوشمندانه عمل کردند 📝 حسن روزی طلب @Fars_Plus