زمستانی سردکلاغ غذا نداشت گوشت بدن خودرا میکندوبه جوجه هایش میدادزمستان تمام شدوکلاغ مرد بچه هایش نجات پیداکردن گفتندخوب شدکه مردخسته شدیم ازین غذای تکراری این است واقعیت تلخ روزگارما