🌷🦋🌷 همسر شهید برونسی: 🌷یه روز بهم گفت: در خواب بی بی دو عالم حضرت زهرا رو دیدم بهم فرمودند عبدالحسین تو در جزیره ای نزدیک دجله با لب تشنه شهید می شی. به خانم عرض کردم: میشه جنازم برنگرده؟ آخه من از شما خجالت می کشم. فرمودند: جنازت هم می مونه. 🌷بعدها یکی از دوستانش گفت: وقتی ترکش خورد به دوشم گرفتم تا برگردونمش. حاجی بهم گفت: نمی تونی منو ببری من باید اینجا بمونم. همون موقع هردو پام تیر خورد و دیگه نتونستم حاجی رو برگردونم. 📚 من شهید می شوم؛ روح الله باغیشینی ص42 🎁داستانهایی از زندگی اولیاء خدا 👇👇👇 🌷@farzanegan313🌷