• اندیشه •
#ایده_فرهنگی 1.5
#دولت_انقلابی
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
در مقدمه نیمنگاهی به سه نکته داریم : الف. ایدۀ مادر، ب. عاقلۀ فرهنگ و ج. چرخۀ پیشرفت فرهنگی. در بحث سوم هستیم.
▫️مقدمه (21)
● ب. چرخۀ پیشرفت فرهنگی
9
❖ عناصر این چرخه :
دربارۀ عنصر چهارم :
4• گفتمان پایه فرهنگی
بعد از همۀ توضیحات پیشین، دوباره روی این نقطه تأکید کنیم که گفتمان پایه هرچند در فضای عمومی جامعه نیز منتشر میشود و همه را درگیر میکند، ولی در این چرخه بیشتر و «بخصوص» نخبگان هدف گرفته شدهاند، تا با درگیریهای طبیعی و پرتکرار خود به این مفاد گفتمانی و بستۀ نظری «هویّت نخبگانی» بدهند.
این درگیری باعث میشود تا رهیافتهای نظری امروز به یک پدیدۀ وزین و اثرگذار اجتماعی تبدیل گردد. منظور این است که آنچه درست به نظر میرسیده در اثر آمیختن با ذهن نخبگان غنای انسانی و اجتماعی بیشتری پیدا کند و به چیزی از جنس نخبگیهای رنگارنگ موجود در جامعۀ ما تبدیل شود. در این صورت به شکلهای مختلف بخصوص و حداقل در حدّ ایدهها و اندیشهها و فرضیهها خود را به نمایش بگذارد.
ما اکنون با این گرفتاری مواجهیم که «اندیشۀ انقلاب» و «اندیشۀ رهبری»، یا مورد مطالعه نیست، یا اگر مطالعه میشود فهم درستی از آن صورت نمیگیرد یا اگر هم فهمیده میشود «هویّت نخبگانی» پیدا نمیکند و کسانی که به حضرت آقا علاقهمند هستند شاید در این باره سهلاندیشی میکنند و گمان میکنند که با تکثیر کتابهای ایشان ـ که پدیدۀ مبارکی است ـ میتوان این تعویق فکری و فرهنگی و انسانی را جبران نمود.
در حیات انقلابی ما جای این «حلقه» کم است؛ اندیشههای انقلابی «هویّت نخبگانی» پیدا نمیکند(منظور صرفاً خلق دانش نیست؛ زیرا خلق دانش فرایندی بسیار کند و زمانبر دارد).
البته تشکیل و پدیدآیی یک «هویّت نخبگانی» بر سر یک یا چند باور یا یک بستۀ فکری، نیز امر سریعی نیست و از مسیر پرسنگلاخی باید عبور نماید. نخبگان تا با یک اندیشه «درگیر» نشوند و آن را در الیاف ذهن خود چون پود نتابانند و حسابی به خورد گرههای ذهنی خود ندهند و بارها پایین و بالا نکنند و تقریرهای مختلف بومی از آن ارائه نکنند، نمیتوانند آن به آن ژرفای نخبگانی بدهند و به اصطلاح آن را تا تراز نخبگانی خود بالا بکشند و به آن «هویّت نخبگانی» بدهند و این حادثه اساساً چیزی است که ما هنوز بهخوبی آن را نشناختهایم و طبعاً «فرهنگ» و «فنّآوری» مناسبی برای آن پدید نیاوردهایم.
چیزی که این امر را تسهیل میکند هجوم یک گفتمان نیرومند بر ذهن و ضمیر و زندگی همه و از جمله نخبگان است. این کار باید با ظرافت و با مداقههای نخبگانی در قالب خلق «گفتمان پایۀ فرهنگ» پدید بیاید.
┄┅••؛••┅┄
گفتمان پایه فرهنگی دو ساحت دارد : الف.«اندیشۀ پایۀ توحیدی» و ب. «نگرشهای بنیادین معطوف به فرهنگ».
«اندیشۀ پایۀ توحیدی» را باید با توصیفاتی روشن معرفی کرد. اندیشۀ پایۀ توحیدی را باید چون یک طعام دید، طعامی که با آن میتوان شخصیّت اسلامی را زنده نگه داشت و به آن طراوت بخشید. اندیشۀ توحیدی همان محتوایی است که نماز عهدهدار بیان و تکرار آن است.
نماز رسالت بزرگی برعهده دارد ولی در مسیر خود به اندازۀ شایستهای فعال نیست. این که چرا نماز ستون دین است ـ «الصَّلاةُ عَمودُ الدِّينِ»(نهج البلاغة، نامه47) ـ طبعاً نیاز به تحقیق و مداقه دارد، ولی حتماً یک پایۀ آن تعلیماتی است که در اذکار نماز گنجیده است و توصیه شده که با توجه مرور شود. یعنی نماز عهدهدار مرور عقاید است و عقایدی که در نماز منطوی است اندیشههای پایه است.
نکته ای استطرادی :
این حادثۀ فوقالعاده بزرگی است که جمعیّت قابل توجهی از مردم ایران نماز میخوانند. اگر ما کاری کنیم که همین جمعیت نمازخوان در این تجربههای معنوی و عرفانی به سطوح راقیتری از حیات انسانی دست پیدا کنند بدون تردید حیات اجتماعی خویش را به پرواز درآوردهایم.
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
✿شاخۀ گل صلوات، هدیه به روح بلند امام حسین علیه السلام
☘️
@faslefarhang