• تحلیل • «این را من از روی اطّلاع عرض می‌کنم ...» ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ▫️ چرا فوری؟ این که ««جهاد تبیین» یک فریضۀ قطعی [است]» و این که «هر کسی که می‌تواند [باید اقدام کند]» حتماً جملات مهمی است، حتماً دستور بزرگی است، حتماً نشان می‌دهد که نباید از کنار آن ساده گذشت، ولی این که می‌فرمایند ««جهاد تبیین» ... یک فریضۀ فوری است»(19 دیماه 1400)، برای هر کسی که ذائقۀ اجتماعی و انقلابی دارد تولید نگرانی می‌کند. همیشه دریافته‌ایم که جملات رهبری سنجیده است. ایشان چندی است که «جهاد تبیین» را به عنوان یک ضرورت بزرگ ملی معرفی می‌نمایند، اما قید «فوریّت» جدید بود و توجه را جلب می‌کرد. ظاهراً صحنه را درست نمی‌بینیم که به تأیید سخنان ایشان و تحرکات نه چندان پرحرارت بسنده می‌کنیم. ایشان تبیین را همیشه بسیار کلیدی و تعیین کننده شمرده اند : «تبیین، موضوع بسیار مهمّى است. انسان‌ها تابع بینش و دید خودشان هستند. اگر كسى بتواند حقایق را در چشم مردم تحریف كند، یعنى در واقع عمل و بازو و ارادۀ مردم را به سمت گمراهى كشانده است. این همان چیزى است كه دشمن مى‏خواهد.» (14/3/80) بلکه اساساً راهبردی‌ترین روش پیشبرد انقلاب را تبیین میدانند و میگویند از قدیم هم معتقد بودم که اسلام روش جذبش تنها تبیین است، نه زورگویی یا دغلبازی یا عملیات پنهانی یا حتی هو و جنجال. «من با حرکت روشنگرانه از سوی هر کسی، از سوی هر نهادی، هیچ مخالفتی ندارم، بلکه علاقه‌مندم و معتقدم به مسئلۀ تبیین. یعنی اصلاً جزو راهبردهای اساسی کار ما از اول، مسئلۀ تبیین بوده است. تبیین لازم است.» «من معتقد به تبیین هستم. ... کار انقلاب از اساس با تبیین، روشنگری، بیان منطقی، مستدل و دور از هو و جنجال بود. اگر هو و جنجال وارد شد، حرف منطقی را هم خراب خواهد کرد. ممکن است چهار نفر جذب شوند، اما چهار نفر آدم هوشمندتر دفع می‌شوند. این، حرف ماست. این، عرض ماست.»(۱۳۹۰/۴/۱۳) به عنوان یک شاهد تاریخی حتی ثمره دادن قیام خونین سیدالشهدا ع را در گروی جهاد تبیینی و جهاد روایت حضرت زینب س میدانند. «نکتۀ مهمّ دیگر در زندگی این بزرگوار که آن هم باز نشانۀ تدبیر است، این است که این بزرگوار جهاد تبیین را، جهاد روایت را راه انداخت. نگذاشت و فرصت نداد که روایت دشمن از حادثه غلبه پیدا کند. کاری کرد که روایت او بر افکار عمومی غلبه پیدا کند. حالا تا امروز روایت زینب کبری س از حادثۀ عاشورا در تاریخ مانده، [امّا] در همان زمان هم تأثیر گذاشت در شام، در کوفه، در مجموعه‌ی سالهای حکومت اموی و منتهی شد به ساقط شدن حکومت اموی. ببینید! این درس است؛ این همان حرفی است که بنده همیشه میگویم: شما روایت کنید حقایق جامعۀ خودتان و کشور خودتان و انقلابتان را. شما اگر روایت نکنید، دشمن روایت می‌کند»(روز پرستار،21 آذرماه 1400) اما گویا مسألۀ امروز مسألۀ ویژه‌ای است. حضرت آقا این روزها با نگرانی تمام برای چندمین بار میگویند که الآن یک جنگ نرم بزرگی علیه ایران اسلامی و حیات نوین ما به راه افتاده است و آن را یک «جنگ بی‌امان» می‌خوانند. «این را من از روی اطّلاع عرض می‌کنم که امروز انبوهی از رسانه‌ها با هزاران متخصّص؛ متخصّص هنر، متخصّص رسانه، متخصّص علوم ارتباطات، با پشتیبانی مالی انبوه، با پشتیبانی امنیّتی انبوه در کارند. برای چه؟ برای اینکه در نظام جمهوری اسلامی افکار را برگردانند، مذاقها را برگردانند، ایمانها را و باورها را تضعیف کنند، تخریب کنند. این [جور] است»(۳، بهمن ۱۴۰۰) این را یک واجب قطعی می‌خوانند؛ یعنی تردیدی نیست که این کار به حدی ضروری شده است که گریبان مؤمنان را به صورت الزامی گرفته است. البته این را یک واجب فوری نیز می‌خوانند. قطعاً آنچه دارد این واجب را فوری می‌کند، مؤثر بودن حملۀ دشمن است، همچنین بدموقع بودن این حملات است، همچنین حجیم و پرتعداد و حرفه‌ای و ... بودن آن و احیاناً ضعیف بودن جبهۀ خودی در برابر آن است. ما آثار این حملات را جابجا مشاهده می‌کنیم. ولی باز هم با خود می‌گوییم که گویا فشارها جدی شده است که اعلام فوریت می‌شنویم. امیدوارم بسم الله بگوییم و قیامی مؤمنانه کنیم و زمانی را و فرصتی را از دست ندهیم و مجاهدانه و مؤثر به میدان بیاییم. حضرت آقا دردمندانه می‌گویند : «ما از خودمان سؤال کنیم که ما در این جهادی که وجود دارد، در این جنگ بی‌امانی که وجود دارد بین اسلام و کفر، بین حق و باطل، بین روایت دروغ و حقیقت -این جنگی است بین اینها- ما در کجای این جبهه قرار داریم و حضور داریم؟» بلکه می‌افزایند : «این را باید مشخّص کنیم برای خودمان و خاطر خودمان را جمع کنیم، کجا ایستاده‌ایم؟» (۳ بهمن ۱۴۰۰) ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ✿شاخۀ گل صلوات، هدیه به ارواح تابناک شهدای تبلیغ در تمام سالهای انقلاب اسلامی رضوان الله تعالی علیهم ☘️@faslefarhang