• تحلیل • 3 ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ سه رهزن اقدام شمرده شد؛ «بزرگ کردن کار»، «دغدغۀ کارآمدی» و «پرهیز از شقاق». هر کدام از جنبه‌های حقی تغذیه می‌کردند و توجیهات فاخری داشتند، ولی می‌توانستند مانع اقدام نیز شوند. ▫️دریغ از مردی و سنگی استاد شهید مرتضی مطهری در کتاب حکمت‌ها و اندرزها سخن زیبایی در باب صبر دارد. در صدر نوشتار حدیثی از امير المؤمنين على عليه السلام می‌آورد که مى‏فرمايد: «آدم صبور و پرحوصله پيروزى را از دست نخواهد داد هرچند مدت درازى براى رسيدن به آن طول بكشد»(نهج البلاغه، حكمت 153) در ادامه می‌گوید : «افراد و اشخاص در تشخيص اين وسيله يكسان نيستند. كسانى كه هيچ گونه واقع بينى در آنها نيست و با وهم و خيال قضايا را بخواهند حل كنند خيال مى‏كنند يگانه چيزى كه بايد به كمك و يارى آدمى بيايد و به او ظفر و موفقيت بدهد بخت و تصادف است» و وردشان این است : بدبخت اگر مسجد آدينه بسازد / يا سقف فرود آيد و يا قبله كج آيد. گروه دیگری هم هستند که از این دام رهیده‌اند، ولی دام دیگری گرفتارشان کرده است : «برخى ديگر از مردم كه در جستجوى وسيله ظفر و موفقيت هستند اين قدر مى‏فهمند كه به يك عامل موهوم و غير واقعى تكيه نكنند، تكيه خود را روى عوامل موجود مى‏اندازند ولى در ميان عوامل موجود، خود را فراموش مى‏كنند و فقط ديگران را به حساب مى‏آورند، چشم طمع به ديگران دارند، مى‏خواهند پارتى و توصيه همواره كارشان را روبه‏راه كند. داستان اين اشخاص داستان همان فردى است كه مارى بر سكويى خفته ديد و گفت: «دريغ‏ از مردى‏ و سنگى‏». چيزى را كه به حساب نمى‏آورند همان شخصيت خودشان است. فكر نمى‏كنند كه در همان جامعه‏اى كه آنها در آن زندگى مى‏كنند ... نيز يك عده ـ و لو عده قليل ـ وجود دارند كه مستقل و متكى به خود مى‏باشند و ديگران متكى به آنها مى‏باشند. پس ... چرا انسان سعى نكند از آن اقليت مستقل و متكى به خود باشد نه از آن اكثريت طفيلى و متكى به غير» در همین امتداد می‌توان نکتۀ نزدیکی را نیز مطرح نمود و آن وجود یک «روح عافیت‌طلبی» است که مانع اقدام می‌شود. کسان بسیاری در جامعۀ ما تربیت می‌شوند که حتی خوبند و مسیر حق را انتخاب کرده‌اند یا فرهنگ ایثار را نیز پذیرفته‌اند و علاقه دارند برای انقلاب خود را هزینه کنند، ولی می‌خواهند کارها ساده باشد. وقتی که کار می‌پیچد یا کشدار می‌شود به تدریج در همه چیز شک می‌کنند. ابتدا برنامه، سپس شیوه، سپس راهکار، سپس راهبرد، سپس رویکرد، سپس حتی هدف. برخی از اینها که نخبه‌ترند هیچگاه متوجه نمی‌شوند که مشکلشان «بی‌صبری» و «عافیت‌طلبی» بوده است. جامعۀ انقلابی امروز در عافیت بزرگ شده است. این حال و هوا به استقبالها یا در میدان ماندن‌ها لطمه می‌زند و تا به حال زده است. گاهی البته شور که می‌گیرند کارهای سختی هم می‌کنند، ولی پیش‌فرض بلاکشی نیست. جهاد تبیین کار ساده و هلویی نیست. مثل حضور در راهپیمایی فلان یا مجلس ختم بهمان و پس از آن تقدیر پشت تقدیر شنیدن نیست. هرچند گفتیم که تا می‌شود باید آن را ساده کرد تا حرکتی شکل بگیرد. یک چیز روشن در صحنه داریم؛ دشمنان هر آنچه را که مکرر گفتند، به زبانهای مختلف گفتند، در حالات مختلف گفتند و هر چه پاسخ داده شد بی اعتنایی کردند و از چیزی مأیوس نشدند و ادامه دادند و ادامه دادند، روی جامعۀ ما مؤثر واقع شد و ذهنیت و ذائقۀ ما را تغییر داد، همۀ ما را. یعنی دشمنان ما به قاعدۀ «صبر و استمرار» بیش از ما معتقدند. ما هم همین طور. الآن ذهنیت و ذائقه ای که مردم ما نسبت به جنگ و دفاع مقدس و شهادت دارند تا حدی پیشرفته تر از زمان جنگ است (البته خود حقیقت نه در زمان جنگ و نه الآن هنوز به درستی تبیین نشده است). علت آن هم تلاش مستمر و نسبتاً حجیم روایتگران جنگ است. اگر این روایت نبود مثل روز روشن بود که همه چیز از دست می رفت. جالب است که در این موضوع واقعاً موفق، نقش رهبرانۀ رهبری کاملاً جدی و تعیین کننده است. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ✿شاخۀ گل صلوات، هدیه به روح بلاکش حضرت عمار رحمت الله تعالی علیه ☘️@faslefarhang