📌تدبیر مادر 📝علامه مجلسی ملا محمدتقی ، پدرش رفته بود سفر ، دوتایی می آمدند درس جناب ملاعبدالله شوشتری خودش و داداشش. ملا عبدالله یک روز صدایش زد ، یک وجهی بهش داد گفت این مول را بگیر بده به مادرت برای کمک هزینه ی زندگیتان پدرت در سفر است . گفت اول اجازه بفرمایید من از مادرم اذن بگیرم من مادرم اجازه نمی دهد پول را از شما قبول کنم . مجاز نیستم هر پولی را از شما قبول کنم. ♦️آمد خانه به مادرش گفت ، مادر! استادمان ملا عبدالله شوشتری امروز خواست یک وجهی به ما بدهد برای کمک هزینه ی زندگیمان چه می فرمایید؟ فرمودند : قبول نکن پسرم . گفت چرا مادر ما که احتیاج داریم ؟ 🔷فرمود بابایتان روزی که رفته سفر برای هر روز ما چهارده غاز(واحد پول آن موقع، صدتا یک غاز مثلا) پول گذاشته ، من هم زندگی را تنظیمش کردم با این چهارده غاز ، پول استادت که بیاید تو زندگی ما دو سه روز وضع مارا عوض می کند ماستی سر سفره می آید کباب می آید سبزی اضافه می کنیم میوه می آید ، چهار پنج روز می شویم خوب خور، پول استاد تمام می شود دیگر تو این چهار پنج روز هم ما خوب خور شدیم روز پنجم می خواهیم برگردیم سر سفره ی اول دیگر نمی توانیم آن موقع تو مجبور می شوی بروی خودت این دفعه دستت را دراز کنی بگویی استاد بِده! و این عزت نفس تورا و شخصیت تورا و خانواده ی تورا می شکند. 💠عزَّ مَن قنَع و ذَلَّ مَن طَمع . ذکر نگین انگشتر یکی از معصومین این حدیث شریف بوده : عزتی یافت هرکسی در زندگی قناعت کرد و ذلیل شد هرکسی در زندگی خویش طمع کرد. https://eitaa.com/fatemi222/6606