.
🍃
امام کاظم و مرد دهاتی
روزی امام موسی بن جعفر عليه السّلام با عدهای به مرد روستایی زشت رو و بد قیافهای رسید،
به او سلام کرد و در کنار او از مرکب پیاده شده و مدت زیادی با او به احوال پرسی و گفتگو پرداخت،
و در آخر فرمود:
اگر حاجتی داری بگو، من بر آورده کنم؟
جمعی که در محضر امام بودند از برخورد حضرت که تعجب کردند، به عنوان اعتراض گفتند:
یابن رسول الله! شما به نزد این مرد (دهاتی و بدقواره) که چندان شایستگی ندارد میروی، و به او پیشنهاد میکنی اگر حاجتی داشته باشد انجام دهی،
شما رهبر و پیشوا هستی، اگر او نیازمند است باید پیش شما بیاید و خواسته هایش را مطرح کند.
امام (علیه السلام) احساس کرد اصحاب به ریزه کاریهای اسلام توجه ندارند و یک فرد مسلمان را با چشم حقارت میبینند) از این رو فرمود:
من که پیش او رفتم و مدتی با او به گفتگو پرداختم بر اساس چند مطلب است که شما به آنها توجه ندارید.
نخست: اینکه او بندهای از بندگان خدا است.
دوم: اینکه بنا به دستور قرآن او یکی از برادران دینی ما است.
سوم: اینکه در مملکت خداوند با ما همسایه است.
چهارم: اینکه از یک پدر (آدم) به وجود آمدهایم.
پنجم: اینکه همه ما پیرو بهترین دین (اسلام) هستیم.
ششم: اینکه شاید روزگار دگرگون شود، روزی بیاید ما محتاج ایشان باشیم، آن وقت برای نخوت و تکبری که بر او داشتیم، ما را در مقابل خود خوار و ذلیل ببیند.
📔 بحار الأنوار، ج٧٨، ص٣٢۵
#امام_کاظم #داستان_بلند
سیره زندگی امام کاظم علیه السلام
https://eitaa.com/fatemi222/14240