🔺وجدان اخلاقی‏ تمام مردم دارای وجدان اخلاقی و فطرت انسانی هستند. همه می‏فهمند که ظلم و ستم قبیح است. همه درک می‏کنند خیانت در امانت بد است، همه از راستی و صداقت خشنود می‏شوند و تمام مردم میل فطرت به ادای امانت و وفای به عهد دارند. همه از خیانت و دروغ رنج می‏برند و خلاصه کلیه افراد بشر با نیروی فطری حسن و قبح، اصول فضایل و رذایل را درک می‏کنند ولی در مقام عمل کمتر به ندای فطرت توجه می‏نمایند، زیرا بشر در اطاعت یا سرپیچی از اوامر وجدانی آزاد است. جایی که بین وجدان اخلاقی و خواهش‏های نفسانی تزاحمی نباشد، پیروی از ندای وجدان سهل است، ولی آن‏جا که اطاعت از وجدان اخلاقی مستلزم سرکوب کردن یکی از تمایلات غریزی باشد، کار بس دشوار است که غالباً نیروی غریزه غلبه می‏کند و فطرت وجدانی شکست می‏خورد، مگر آن که وجدان اخلاقی به ایمان الهی متکی باشد و اعتقاد حقیقی به خدا جهان از صفات انسان پشتیبانی کند. یوسف صدیق در بحبوحه جوانی و در شدیدترین دوران تمامل جنسی، در معرض خطرناکترین شرایط عمل منافی و عفت قرار گرفت. زن شوهرداری عشق سوزان خود را به او عرض کرد و از وی تمنای وصل داشت. هر دو بشر بودند و هر کدام نیز دارای تمایل جنسی و قدرت غریزه بودند. این تمایل و قدرت زن را درهم شکست و او حاضر شد تا خویشتن را تسلیم تمایلات خود نماید، ولی قدرت ایمانی و برهان الهی، از عفت یوسف، پشتیبانی کرد و غریزه جنسی را شکست داد و سرانجام باعث شد که یوسف (علیه السلام) دامن خود را از آلودگی حفظ کند( کودک از نظر وراثت و تربیت 1: 411.). ولقد همت به وهم بها لولا أن رأی برهان ربه کذلک لنصرف عنه السوء و الفحشاء انه من عبادنا المخلصین( یوسف، آیه 24.) ✔️هوس https://eitaa.com/fatemi222/14636