نگاهى به داستان یوسف علیه السلام برادران یوسف حسادت داشتند و به خاطر همین روحیه فاسد به خلافهایى گرفتار شدند؛ از جمله : 1 - نسبت انحراف به پدر دادن. 2 - طراحى براى ربودن برادر به نام ورزش و تفریح و دور كردن فرزند از پدر.(اَرْسِلْهُ مَعَنا یَرْتَعْ و یَلْعَبْ (یوسف 12)) 3 - انداختن برادر در چاه.( اَلْقُوهُ فى غَیابَتِ الْجُبّ (یوسف 10)) 4 - گفتن این دروغ كه گرگ او را دریده است.(فَاَكَلَهُ الذِّئْب (یوسف 17)) 5 - نسبت دزدى به یوسف دادن. بنابراین، هر گناه ممكن است عامل و زمینه «گناهان دیگرى شود؛ لذا باید از اولین گناه نهى كرد تا سایر خلاف ها رشد نكنند. ناگفته پیداست كه منكرات آثار شومى در ابعاد مختلف دارند؛ خواه ما آن آثار را بفهمیم و یا نفهمیم. ➕داستان روزى سوار هواپیما شدم اما قبل از پرواز اعلام شد : «تمام مسافران پیاده شوند.» سپس مسافران و تمام بارها را پیاده كردند. همه نگران شدند كه ماجرا چیست؟ مسؤولان پرواز گفتند : «یك سوسك وارد هواپیما شده است. من با تعجب و خنده پرسیدم : «تأخیر پرواز به خاطر وجود یك سوسك، چه توجیهى دارد؟ كارشناسان گفتند : «همین حیوان كوچك ممكن است یكى از سیمهاى ارتباطى را بجود و بعضى از ارتباطات حساس قطع شود.» با خود فكر كردم : «براى همین مورد كوچك، ممكن است افرادى تلاشهاى زیاد بكنند، ولى به خاطر بعضى خصلتهاى جزئى، تمام عمر آنها تباه شود. «مثال منكرات در جامعه، مثال همان سوسك است كه سیستم تكاملى انسان را در معرض خطر قرار مى دهد. راه دورى نرویم! كشورهایى كه در آن گناه بیشتر مى شود، اضطراب، پوچگرایى، خودكشى، مصرف قرص اعصاب، امراض روانى، امراض مقاربتى و توحش (ولو به صورت مدرن) هم بیشتر مى شود.