الًا مِنهُ في حالِ عُجبِه.»‏ 📌امیرالمؤمنین × فرمود: «سَيِّئَةٌ تَسُوءُكَ خَيْرٌ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ حَسَنَةٍ تُعْجِبُك» ‏؛ گناهی که تو را ناراحت کند پیش خدا بهتر از خوبی که تو را خودپسند کند و عجب تو را بگیرد. نه این‌که برو گناه کن. حضرت در مقام بیان زشتی متوقف شدن بر خوبی‌ها هستند این‌طور سخن می‌گویند. 📌برای این‌که به خوبی‌های خودتان مغرور نشوید، خوبی‌های را اصلاً نبینید. ما چهارتا خدمات به اسلام و مسلمین می‌دهیم، از خودمان راضی می‌شویم و خدا عجیب نمی‌گذارد این عجب باقی بماند. فرمود: «يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لا تَمُنُّوا عَلَيَّ إِسْلامَكُمْ بَلِ اللَّهُ يَمُنُّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَداكُمْ لِلْإيمانِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقين.‏» 📌امام صادق × می‌فرماید: «قالَ إبليسُ- لَعنةُ اللَّهِ عَلَيهِ- لِجُنودِهِ: إذا استَمكَنتُ مِنِ ابنِ آدَمَ في ثَلاثٍ لَم ابالِ ما عَمِلَ؛ فإنَّهُ غَيرُ مَقبولٍ مِنهُ: إذا استَكثَرَ عَمَلَهُ، ونَسِيَ ذَنبَهُ، ودَخَلَهُ العُجبُ» ؛ - كه لعنت خدا بر او باد- به لشكريانش گفت: اگر در سه كار بر فرزند آدم چيره آيم، ديگر باكى ندارم كه چه كارى مى‏كند؛ زيرا آن كار از او پذيرفته نمى‏شود: هرگاه عملش را زياد شمارد و گناهش را از ياد برد و خودپسند شود. 🔰توقف بر خوبی‌های خود، مانع تحول خوبان؛ آفتی که مسجدی‌ها را زمین می‌زند 📌اولین مانع تحول و تحول‌خواهی توقف بر خوبی‌ها است؛ حالا اسمش را هرچه می‌خواهی بگذار یا غرور یا عجب یا خودبزرگ‌بینی و ازخودمتشکر بودن. این آفت اهالی دین و معنویت و مذهبی‌ها و است. این عاملی است که مسجدی‌ها را زمین می‌زند. هیئتی را زمین می‌زند. توقف بر خوبی‌های خود، مانع تحول خوبان است. 📌در تحف‌العقول از امام رضا × نقل شده: «لا یَتِمُّ عَقْلُ امْرِء مُسْلِم حَتّى تَکُونَ فیهِ عَشْرُ خِصال»: حضرت نه خصلت برجسته برای عاقلان برمی‌شمرد. بعد می‌فرماید «أَلْعاشِرَةُ وَ مَا الْعاشِرَةُ؟»؛ دهمی و چه دهمی! یعنی این دهمی با آن نُه تایی که گفتم فرق می‌کند. «قیلَ لَهُ: ما هِىَ؟»؛ آقا این دهمی چیست؟ «لا یَرى أَحَدًا إِلاّ قالَ: هُوَ خَیْرٌ مِنّى وَ أَتْقى»؛ احدی را نبیند مگر این‌که بگوید او از من بهتر است. آقا من چه‌جوری بگویم همه از ما بهتر هستند؟! والّا! خیلی‌ها از ما بهتر نیستند، آقا گیر دادی شما! هی اصرار می‌کنی من بگویم همه از ما بهتر هستند. حضرت دلیل می‌فرمایند: «إِنَّمَا النَّاسُ رَجُلَانِ»؛ مردم دو جور هستند: «رَجُلٌ خَیْرٌ مِنْهُ وَ أَتْقَى وَ رَجُلٌ شَرٌّ مِنْهُ وَ أَدْنَى»؛ مردم دو گروه هستند؛ یا از تو بهتر هستند یا از تو بدتر هستند دیگر. خب، اویی که از تو بدتر است چرا باید بگویی بهتر است؟ «فَإِذَا لَقِیَ الَّذِی شَرٌّ مِنْهُ وَ أَدْنَى»؛ وقتی که ملاقات کرد با یک آدمی که از او بدتر است...خب این چه‌جوری بگوید که این از من بهتر است؟! «قَالَ لَعَلَّ خَیْرَ هَذَا بَاطِنٌ وَ هُوَ خَیْرٌ لَهُ»؛ شاید این خوبی‌اش باطنی است و خیرش این بوده که ظاهرش شر باشد. من چه می‌دانم؟ بعد در مورد خودش چه بگوید؟ بگوید: «و خیری ظاهرٌ و هو شرٌ لی»؛ خوبی من هم رو است و ممکن است دست و پاگیر من بشود؛ همه‌اش هی غرور پیدا می‌کنم من آدم خوبی هستم. امام رضا ×می‌فرماید: «أَلْعاشِرَةُ وَ مَا الْعاشِرَةُ... فَإِذَا فَعَلَ ذَلِکَ فَقَدْ عَلَا مَجْدُهُ!»؛ شرافتش بالا می‌رود، «وَ طَابَ خَیْرُهُ!»؛ کارهای خوبَش پاکیزه می‌شود! مگر کار خوب نجس هم داریم؟! بله! «طَابَ خَیْرُهُ»؛ حالا خوبی‌هایی که از او دیده شده شسته رفته می‌شود. «وَ حَسُنَ ذِکْرُهُ»؛ ذکرش باقی می‌ماند، «وَ سَادَ أَهْلَ زَمَانِهِ»؛ آقای زمانه خودش می‌شود. کم‌کم خودش می‌شود ولیّ‌ای برای خودش. آیا ما می‌توانیم هرکسی را می‌بینیم بگوییم او از ما بهتر است؟ هرکس حتی بدحجاب و بی‌نماز؟ 📌خدا بدجور باد غرور خوبان را خالی می‌کند. طور عجیبی امتحان می‌گیرد. حالا چهارتا خوبی داری برای بدها قیافه می‌گیری؟ امتحانی از تو بگیرم که از بدها چنین امتحانی نگرفتم. از تو بگیرد و رسوایی‌ای برایت پدید می‌آید که قیامت آرزو می‌کنی ای‌کاش شراب‌خوار بودم و گنه‌کار اما روی خوبی‌های خودم باز نمی‌کردم تا غرور مرا بگیرد. امشب خواهش می‌کنم تمام خوبی‌های خودت را پشت در بگذار و بیا داخل مسجد و حسینیه. اگر می‌خواهی شب قدر خوبی داشته باشی، اصلاً به خوبی‌هایت نگاه نکن، وقتی به خوبی‌هایت نگاه می‌کنی، میگویی چه دلیل دارد به مناجات با خدا بپردازم، من که اوضاعم خوب است.