2⃣روایت دوم: 👈در روایت است موسی کلیم(علیه السلام)، چهل شبانه روز طور رفته، چون به او وعده دیدار داده بودند. 👈چهل شبانه روز در انتظار این وعده و چیزی نخورد و نیاشامید؛ یک وعده دیدار به او داده بودند. 👈می گویند یک کسی ادعای محبت می کرد؛ داشت. 👈بعد از مدت ها محبوبش به او وعده ملاقات داد. فلان جا می آیی، فلان ساعت، سر شب؛ سر شب آمد، این هم از دور او را می پایید. نشست، نشست، نشست. دم صبح برد. آمد یک مشت ریخت در دامنش و رفت. تو برو گردو بازی کن، تو از محبت چه می فهمی؟ 👌 محب که خوابش نمی برد. آدم محب سر موعد خوابش می برد؟ حالا کمی دیر شد. به تو وعده داده اند، باید غافل شوی؟ باید خوابت ببرد؟ 3⃣روایت سوم: 🌹در روایات هست که خدای متعال می فرماید: می گوید کسی که بگوید من خدا را دوست دارم و شب . مگر محبوب از گفت وگو با محبوبش سیر می شود؟ 👈بدش می آید که شب می خوابد. محبت ولی خدا، دیگری از محبت است. 👈 اصلاً از این نوع محبت ها نیست. انسان را زیر و رو می کند. 👈 اکسیر است. اگر آن محبت آمد، این محبت طریق مصیبت است. 👈یکی از ریشه های ، محبت است. محبت، مصیبت را در دل انسان ایجاد، منتقل می کند. 👈به میزان محبتی که انسان پیدا می کند مصیبت می شنود. وقتی کسی به می آید، آدم می شود؛ وقتی کسی از دنیا می رود، غصه می خورد. این صفت است. گفته اند زاهد باشید. محبت ولیِّ خدا خوب است و آدم را می کند. 👈 اصلاً هم به محبت دنیا ربطی ندارد. لذا کسی که محبت امام حسین(علیه السلام) در دلش آمد و اهل این شد، به میزان درجه اش، هزار سال دیگر هم که بگذرد، گریه می کند. 👈عاشورا تمام شدنی نیست. مگر عاشورا برمی گردد؟ قیامت هم که بیاید، مگر عاشورا برمی گردد؟ بالاخره این جنایات واقع شده. لذا 👌در روایت هست، آن هایی که برای امام حسین(علیه السلام) عزاداری می کنند، یک عده شان در دور امام حسین(علیه السلام) حلقه می زنند. .