3. آلوده به گناه: از جمله صفاتی که می­توان از قرآن برای جاهلان اخذ کرد، ناتوانی در برابر وسوسه­های شیطانی و شهوات است: «قالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَی مِمَّا یدْعُونَنی‏ إِلَیهِ وَ إِلاَّ تَصْرِفْ عَنِّی کَیدَهُنَّ أَصْبُ إِلَیهِنَّ وَ أَکُنْ مِنَ­ الْجاهِلینَ» «(یوسف) گفت: پروردگارا! زندان نزد من محبوبتر است از آنچه اینها مرا بسوى آن مى‏خوانند! و اگر مکر و نیرنگ آنها را از من باز نگردانى، بسوى آنان متمایل خواهم شد و از جاهلان خواهم بود!» آیه بیان­گر اینست که کار زشت و گناه در محضر خداوند از کسانی سر می­زند که در جهل به سر می­برند؛ کسانی که از حقوق و حدود الهی غافلند؛ و یا علم به اوامر و نواهی الهی دارند، اما به علم خود عمل نکرده و خودشان را به جهالت زده­اند که اینان نیز از نظر قرآن جزء جاهلانند. . 4-نقش جهل در بت‌پرستی: خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «قَالُواْ یامُوسىَ اجْعَل لَّنَا إِلَاهًا کَمَا لَهُمْ ءَالِهَةٌ قَالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ تَجهَلُون» «به موسى گفتند: تو هم براى ما معبودى قرار ده، همان‌گونه که آنها معبودان (و خدایانى) دارند! گفت: شما جمعیتى جاهل و نادان هستید!» این آیه به صراحت بیانگرِ اینست که سرچشمه‌ی بت‌پرستى، جهل و نادانى بشر است؛ از یک طرف جهل او نسبت به خداوند و عدم شناخت ذات پاک او بر اینکه هیچگونه شبیه و نظیر و مانندی براى او تصور نمى‌شود؛ از سوى دیگر جهل انسان نسبت به علل اصلى حوادث جهان، که گاهى حوادث را به یک سلسله علل خیالى و خرافى مثل "بت"، نسبت می‌دهد؛ و از سوى سوم جهل انسان به جهانِ ماوراء طبیعت و کوتاهى فکر او، تا آنجا که خارج از مسائل حسى را باور نمى‌کند. این"نادانى‌ها" در طول تاریخ، انباشته شده و سرچشمه‌ی بت‌پرستى شده‌اند.