[معاويه] به من گفت: هرگز! مردى تَيمى (ابو بكر) حاكم شد و به عدالت رفتار كرد ، و كرد آنچه كرد . به خدا سوگند، اين نشد ، جز آن كه وقتى مُرد، يادش هم مُرد، مگر اين كه كسى بگويد: ابو بكر (تنها اسمى از او باقى ماند) . سپس مردى از قبيله عَدى (عمر) حكمران شد و تلاش كرد و ده سال ، دامن همّت بهكمر زد. به خدا ، زمانْ سپرى شد و او مُرد و يادش هم مُرد، مگر اين كه كسى بگويد: عمر (تنها اسمى از او باقى ماند) . سپس برادرمان عثمان به حكمرانى رسيد . مردى حاكم شد كه هيچ كس در نَسَب به او نمى رسيد، و كرد آنچه كرد . به خدا سوگند، زمان گذشت تا اين كه او نيز مُرد و يادش و آنچه كرده بود، مُرد ؛ ولى اين مرد هاشمى، هر روز ، پنج بار به نامش بانگ برداشته مى شود كه: «أشهد أنّ محمّداً رسول اللّه »! اى بى مادر! كدام كار با اين وضع ، ماندگار مى شود؟! به خدا سوگند، اگر آنان (بنى هاشم) را دفن نكنيم، [خودمان ]دفن شده ايم .مروج الذهب : ج ۴ ص ۴۱، 🆔 @fatemi222