🌸و باز عصر جمعه ... * شب و فضای حرم هرچه خواستم دارد ، فقط حضورِ تو را ای بهار! کم دارد * کجا رسد به تو مکتوب گریه‌آلودم ، که باد هم نَبَرد کاغذی که نم دارد * مرا به بزمِ مناجات خویش مهمان کن ، که با صدای تو لطفی‌ دگر حرم دارد * تویی تو «ماه‌ِ مبارک» که هر سحر رویت ، هزار فیض بر این ماهِ محترم دارد * غریب و خسته به درگاهت آمدم رحمی ، نگاه کن به دلی که هزار غم دارد * فقط میان قنوتی به یاد ماهم باش ، خدا به دست تو الطافِ دم به دم دارد * مرا هزار امید است و هر هزار تویی ، اگرچه راهِ وصالِ تو  پیچ و خم دارد * نمی‌رسد به حضورت کسی مگر آنکه به زیر بار غمت شانه‌های خم دارد !!! *