وقت جدایی رسید
باد مخالف وزید
از شرر داغ تو
پشت برادر خمید
پشت و پناهم شکست
پشت سپاهم شکست
فاطِمه در کربلاست
علقمه در خون نشست
(از جان خود سیرم ای خدا
من بی او میمیرم ای خدا )۲
اهل حرَم، ناله کنان ،با مادرم
تو هم رفتی، حالا که من،بی لشکرم
(میر و علمدار من
یوسف بازار من
ماه سپاه حسین
یار وفادار من)۲
اهل حرم بی قرار
خسته و چشم انتظار
ماه حرم در خسوف
مانده در این شام تار
(ای یل ام البنین
گریه ی من را ببین
من چه کنم تا که
تو پا نکشی بر زمین)۲
دریای خون گشته علقمه
دیدارت آمَده فاطمه
در این غربت،سایه تو رفت از سرم
تو هم رفتی،حالا که من بی لشکرم
(میر و علمدار من
یوسف بازار من
ماه سپاه حسین
یار وفادار من ۲)
العطش کودکان
هلهله دشمنان
ولوله کاروان
برلبم آورده جان
وقت جسارت شده
نوبت غارت شده
خواهرت آماده
بند اسارت شده
جانم را آوردی بر لبم
من فکرفردای حیدرم
ای یاورم ، همسنگرم ،آب آورم
تو هم رفتی، حالا که من بی لَشکرم
میر و علمدارمن
یوسف بازار من
ماه سپاه حسین
یار وفادار من
ای یل ام البنین
گریه من را ببین
من چه کنم تا که تو
پا نکشی بر زمین
اهل حرم،ناله کنان،با مادرم
تو هم رفتی،حالا که من،بی لشکرم
میر و علمدار من
یوسف بازار من
ماه سپاه حسین
یار وفادار من
صلی الله علی الباکین علی الحسین
#همایون
#حضرت_اباالفضل