، ام حبیبه زنی بود که در کودکی نابینا بود و همراه پدر خود برای شفا گرفتن به درب منزل امیرالمؤمنین علی (ع) رفت که به دست حضرت حسین(ع) شفا گرفت و بعد از آن کنیز این خانواده و همبازی حضرت زینب(س) شد. بعد از ماجرای کربلا که کاروان اسرا را به کوفه برده بودند. ام حبیبه به کنیز خود غذا می‌دهد که در میان اسرا پخش کند اما حضرت زینب(س) غذاهای توزیع شده میان اهل کاروان را می‌گیرد و به کنیز بر می‌گرداند و می‌گوید که ما صدقه خور نیستیم. ام حبیبه وقتی در جریان این واقعه قرار می‌گیرد متعجب می‌شود و خواستار این می‌شود که آن خانم را ببیند. در گفتگویی میان او حضرت زینب(س) او مطلع می‌شود که کاروان اسرا خاندان رسول خدا(ص) هستند که این چنین مورد بی حرمتی قرار گرفته اند... یکی از شعرای آئینی کشور در رابطه با این مصیبت و نذر ام حبیبه از زبان حضرت زینب(س) شعری سروده که متن آن به شرح زیر است: نذرت قبول ما صدقه خور که نیستیم در کوفه سفره دارتر از ما کسی نبود ام حبیبه زینب اسیر حسین شد با عزت و وقارتر از ما کسی نبود ****** من با حسین آمده ام نیزه را ببین تا با سر برادرم ایمان بیاوری کی تا به حال آل علی خارجی شدند معجر اضافه هست برامان بیاوری ****** ام حبیبه جان تو یک صبح تا غروب در کربلا بلای دو صد نوح دیده ام الشِمرُ جالِسُ که رسیدم به قتلگاه من از حسین فاطمه مذبوح دیده ام