#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#ورود_به_ماه_محرم
تا شنیدیم اشک ما بر زخمهایت مرهم است
چشم ما از گریه مثل چشمههای زمزم است
ما نمکگیر توأیم ای ساکن کرب و بلا
رزقمان یک وعده اشک و وعدهی دیگر غم است
روضه رفتم فکر دنیا را بگیری از سرم
ای که گریه بر سرت سرّ نجات عالم است
از حبيب بن مظاهر مىشود آموخت كه
در مسير عاشقى یکبار جاندادن كم است
قدمت اين روضهها با قدمت خلقت يكىست
اولین نوکر که برده فیضِ روضه، آدم است
پیرهن مشکی ما را مادرت اندازه کرد
این سیاهی هدیهی دخت رسول اکرم است
مادرم چادر سیاهش را برای تکیه داد
حال آنچه بر سرش کردهست حکمش پرچم است
باز هم پیراهنت میگردد آویزان ز عرش
از همین حالا عزیزم حال ما هم درهم است
دشمنت رفته ولی خورشید نیزه میزند
زخمهای تو فراوانند و اشک من کم است
**
ای که هستی بطن کاف و ها و یا و عین و صاد
نعل کاری کرد حتی ظاهرت هم مبهم است
سروده گروه ادبی
#یا_مظلوم
https://eitaa.com/fatemi8