جناب سرگرد فرهنگ که روز قبل و بعد از اینکه ماجرا رو براش توضیح داده بودیم و شهریار مدت طولانی تمام مراحل چالش و اتفاقات حول محور این بچه ها رو براشون توضیح داده بود ، جلوی پای ما بلند شد و به گرمی باهامون دست داد و گفت : - با کمک هایی که شما کردین به لطف خدا خیلی زود تونستیم جوون هایی که اون شب کذایی توی باغ دکتر پِژاوند ، بودن رو شناسایی و اینجا جمع کنیم! و اطلاعات خوبی در مورد اون گروه و پلتفرمی که توش عضو بودن و چالش هایی که داشتن پیدا کنیم ... گرچه متاسفانه هنوز نتونستیم‌ سامی پراوند رو پیدا کنیم ! ظاهراً یه مسافرت خارج ایران داشتن! با ناراحتی گفتم : - تکلیف اون فیلم چی میشه؟ اگر پیدا نشه چطور میشه ثابت کرد ماجرا چی بوده؟!‌ سرگرد رو به ما گفت : - گرچه این ماجرا نباید از این اتاق بیرون بره، اما دیشب دوستان ما تونستن وارد پروفایل سامی بشن و فیلمی که ارسال کرده بود بازیابی کنن ... متاسفانه به دلیل ورود به " دارک وب " آیدی های سیستم های ما هم‌ ممکنه شناسایی شده باشن. که بچه ها هنوز دارن توی تغییر آیدی ها کار میکنن. شهریار با ذوق گفت : - تونستین باز گردونی کنید؟! عالیه ... نمیشه منم پیش همکاراتون برم‌ و یاد بگیرم؟! سرگرد با لبخند گفت : - متاسفانه خیلی از این اطلاعات قابل دسترس برای عموم نیستن ... اما‌ تا جایی که‌ ما متوجه شدیم شما هم توی زمینه کامیپوتر به شدت خبره هستین! و این جای تشویق و البته کمی تنبیه داره!! شهریار که انگار یادش افتاده بود چه گندهایی زده واونطور که من خبر داشتم‌ چند بار هک های جالبی انجام داده بود ، قیافه ش تغییر کرد و گفت : - اختیار دارین ... البته بنده خیلی مونده که به حداقل ها برسم! یه سری شیطنت های بچگانه انجام دادیم گرچه به جایی هم نرسید ‌...! سرگرد به همکاری که پای سیستم بود اشاره کرد و رو به ماگفت : - به جبران لطفی که انجام دادین میتونید اولین افرادی باشید که فیلم اصلی رو میتونید ببینید ...!‌ با شهریار به سمت سیستم رفتیم. ادامه دارد ... https://eitaa.com/fatemieh_1401