یکی می گـفت : پسـرها چقـدر چشـم نـاپـاک شـده انـد؟👀😥 یک بـار پشـت سـرش راه افتـادم🚶 در کوچـه اول ، پسـر جـوانی ایسـتاده بود؟👦 تا نگـاهش به او و مانتـوی تنـگش افتـاد؟👀 نیشـخندی زد و به سـر تا پـای انـدام دخـتر خیـره شـد؟😰 همـان پسـر ، وقـتی مـن از جلـویش عبـور کـردم؟😥 سـرش را پایـین انداخت و سرگـرم گوشی مـوبایلـش شـد ؟😯😳 در کوچـه دوم که کمـی هـم تنـگ بـود؟😰 چنـد پسـر در حـال حـرف زدن و بلـند بلـند خندیدن بودنـد؟🙁🙁 دخـتر که نزدیکـشان شـد ، نگـاه ها هـمه سمـت انـدام👀😔 و موهـای بلـند دخـترک چرخـید.😔 یکـی از پسـر ها نیشـخندی زد😏 و دیگـری کاغـذی را در کـیف دخـتر انداخـت.📄 تنـه دخـتر ، هنـگام عبـور از آن کوچه تنگ به تنـه پسـر ها خـورد ؟😱😔 همـان پسـرها ، وقـتی مـن نزدیک شـدم؟😰 راه را بـرای عبـور مـن باز کـردند و صـدایشـان را پایـین آوردنـد.😳☺️ و همیـنطور در کوچه سـوم ، خیـابـان ، بـازار اصـلا قبـول چشـم ها هـمه نـاپـاک😒 امـا تــــو چـرا با بـی حجـابی ، طعـمه شـان میـشوی بانـو ؟😔 https://eitaa.com/fatemyyon