بسمه تعالی تحدیدالعقل،تهدید الإعتزال (۲) (ردیه ای برگمانه حسن و قبح عقلی) ❌اشکال بر ما: اگر حسن و قبح،پس از شریعت تعریف می شوند آیا انتخاب خود شریعت،حسن است یا خیر؟ اگر انتخاب شریعت،حسن است پس حسن و قبح،پیش از شریعت ثابت است فبطل الحسن والقبح الشرعیین. ✅پاسخ: همانطور که بیان شد پیش از اثبات شریعت*،حسن و قبحی در کار نیست و علت و باعث پذیرشِ شریعت،«باید» به معنای استلزام عقلی است مانند اینکه میگوییم؛ هر الف، ب است و هر ب، ج است، باید نتیجه دهد؛ هر الف، ج است. این«باید»، Normative و اعتباری و هنجاری نیست بلکه به معنای استلزام منطقی است. *تأکید میشود «پیش از اثبات شریعت» نه «پیش از شریعت» چرا که وفق روایات ابواب «لولاالحجه» در کتب روایی، عالم بدون شریعت نبوده، نیست و نخواهد بود مثلا اصول کافی: -باب «أن الحجة لاتقوم لله علی خلقه إلابالإمام»(۴روایت) -باب «أن الأرض لاتخلوا من حجة»(۱۳روایت) -باب «أنه لو لم یبق فی الأرض إلا رجلان لکان أحدهما الحجة» (۵روایت) و... (نکته حدیثی:ابواب در برخی کتب مانند کافی و وسائل الشیعه، خود روایات متضافره و متواتره است) ✍براهین وجوب(لزوم منطقی) إعطای شریعت از ناحیه خداوند: 1⃣برهان فطرت: مقدمه: فطریات،تصورات و تصدیقاتی اند که زمانه و زمینه بردار نیستند و به زعم حقیر فطریات مترادف بدیهیات هستند، مانند«امتناع اجتماع و ارتفاع نقیضین» و «عقلانیت» و «اختیار» و «کمال گرایی و چهره های مختلف آن مانند زیبا دوستی،حقیقت جویی و حل مسأله و...» و... در کتابهای منطقی بدیهی را در مقابل نظری قرار می دهند و در تعریفشان بیان می دارند؛تصورات و تصدیقاتی که نیاز به تعریف و استدلال ندارند در صورتی که این تعریف ،موصل الی المقصود نیست چرا که نمی دانیم کدام دسته از تصورات و تصدیقات این چنین هستند. ✅راه حل(مناط بداهت در رأی مختار): ابتدا در ابطال آن می کوشیم و اگر ابطال آن تصور یا تصدیق بانکم از خودش و مبتنی بنفسه بود این به معنای اثبات یا کشف وجود آن در نزد عاقل است.مثلا: اگر کسی بداهت امتناع اجتماع و ارتفاع نقیضین را بپذیرد که تمام و اگر هم نپذیرد یعنی پذیرش نقیض آن یا اثبات قاعده و یا اگرکسی بداهت اختیار را نپذیرد با اختیارش انتخاب نموده فثبت الاختیار و یا اگر کسی کمال گرایی را بدیهی نداند یعنی این نظر را ناقص میداند فثبت کمال گرایی و... ✅عدم بداهت گزاره ها و مفاهیم Normative (اخلاقی ‌فقهی،حقوقی): برخی قائلان حسن وقبح عقلی،عقلی را به معنای بدیهی گرفته و درک حسن وقبح را فطری می دانند و تنها استدلالشان استقرای ناقص است بدین شکل که مثلا اشخاص الف و ب و ج و...قبح عمل X را می فهمند پس فطری است. ✍🏻اشکال ۱ما: مغالطی بودن استقرای ناقص در مقام استدلال(مراجعه شود به یادداشت پارادایم علم و تاریخ). ✍🏻اشکال ۲ما: عدم ناسازگاری با برهان مناط بداهت. اشکال به ما: شما که منطق را مبنا قرار می دهیداز کجامی دانید ساختار فکری تمام آدمیان چنین است؟در واقع شما نیز استقرای ناقص کرده اید. پاسخ: ما استقرا نکرده ایم بلکه چون فضای احتمالی نقیض این قواعد قابل تصور نیست پس ما بالاستنتاج این را می فهمیم که قائل به نقیض این قواعد نمیتواند مصداقی داشته باشد. توضیح برهان فطرت: بنابر یادداشت اول ثابت شد که عقل بشر بایدها و نبایدها را نمی فهمد. حال: -اگر خدا هنجارها را معرفی نکند فطرت حقیقت جویی بی ثمر است. -فطرت حقیقت جویی خلق خداست و بی ثمر نیست. پس:خدا هنجارها را(شریعت)را معرفی می‌کند. P—>Q,~Q|—~P والسلام علیکم و رحمة الله پایان یادداشت دوم 🆔 @boorhan_fathi 📖کانال رسمی میثم فتحی در تلگرام 🔍کانال رسمی میثم فتحی در ایتا: https://eitaa.com/fathi_boorhan