این تفکر چطور مورد خطر قرار میگیره از اینجا متوجه بشید که چرا مرحوم شیخ مفید میاد کتاب اتمام الدین و اکمال الدین رو راجع به امام زمان مینویسه. اکمال الدین و اتمام الدین در کدوم برهه نوشته شده .....
چه خطری داره حاکم میشه ؟
اون خطری که از زیدیه و اسماعیلیه در اون زمان میاد که این جامعه اسلام ناب رو دچار تهدید میکنه که امام زمانی نیست
این جریان سوم چطوری این همه قدرت پیدا میکردند؟ حساسیت حاکمیت مرکزی کمتر سمت اینها میرفت و اینها قدرت پیدا میکردن و میرفتن.
زیدیه و اسماعیلیه اگرچه برای علمای ناب میتونسته یه فرصتی باشه اما این تحریف بزرگی بود که این تحریف بزرگ میاد و اون خط امام ۱۲ و اون امام دوازدهم اون به خطر بیندازه که مرحوم شیخ صدوق میاد اکمال الدین رو مینویسه و میرسه به شیخ طوسی او کتاب غیبه مینویسه و همینطور ادامه میدن ....
اینها تهدید هست ولی در عین حال شیعه رو نسبت به جریان مرکزی امیدوار نگه میداشت و بلاخره قدرت در اختیار حق قرار میگیره
حالا آل بویه میاد که یه قدرتی درون بغداد شکل میگیره شیخ مفید و بعد شاگردانش. گویا این خطر رشد اساسی پیدا میکنه
شیخ طوسی در زمان او یهو این قدرت بهم میخوره در بغداد توسط سلجوقیان
سلجوقیان ظاهر میشن و میان به کمک رئیس قدرت مرکزی و وارد بغداد میشن و بساط ماندگار از آل بویه رو جمع میکنن
به گونه ای که کتابخانه شیخ آتش میگیره
و شیخ هم مجبور میشه که بغداد رو ترک کنه و با قدرت سلجوقیان این کار شد
راجع به اینکه سلجوقیان دینش چی بود یه اختلافی داریم
بچه های او اسرائیل میکاییل و از نسل اسماعیل و میکاییل موسی یوسف هست ......
این اسمها برای کدوم مکتب؟این اسمها رو یا یهودی ها میزارن و یامسیحی های نصروتی....
از آنجاکه مسیحی های نصروتی اهل نبرد هستن و از اونجایی که همین آقایی که اسمش اسرائیل هست میاد حمله میکنه به بغداد و این جریان رو جمع میکنه.
سال ۳۴۷ هم زمان با وفات مرحوم سید مرتضی ایشون وارد صحنه میشه و سال۳۴۸ اون از دنیا میره و بچه اش میاد جاش میشینه و اون فشار بغداد شروع میشه و در این که دین اینها چی بوده خیلی اختلاف هست ولی قوی ترین حرف این بوده که اینها یهودی بودن نه مسلمون و... و افرادی درون حاکمیت اینها میان بالا که اونها هم متظاهر به اسلام هستن و در درون اون ها میاد
یک جریان قوی علیه اسلام ناب شکل میگیره و میاد در حقیقت میزنه و بغداد رو از اینها پاکسازی میکنه و بالاجبار مرحوم شیخ طوسی رو میفرسته به نجف....
شیخ طوسی میره نجف اونجا یه جوری عمل میکنه که توجه دستگاه حاکمیت مرکزی از اون کم میشه و رعایت میکنه ظاهر رو و چون رفته بوده بغداد
این زمانی که شیخ مفید بغداد رو میاره بالا در اون زمان باز دو نقطه قم و ری از توجه اونها میفته و البته این اقایون سلجوقیان میان ری رو باز مرکزیت خودشون قرار میدن
و در حقیقت ری رو به نظر اونها تعطیل میشه اما به قم نمی یان و قم کماکان در پنهان کاری خودش می مونه...