⭕️ «گفتگوهای منضبط و اصولی شرط جبهه سازی فرهنگی»
👤 علیرضا کمیلی، دبیر اتحادیه امت واحده
🔻 باور به اینکه جمع، قدرت را بیشتر میکند و توان ما را بالا میبرد شرط اولیه ایجاد جمعهایی در حد تشکل یا متشکل شدن این جمعها در قالب جبهه همسو است.
🔻 آنچه برخی را از جمع میگریزاند تخطی از حقیقت است. یعنی مدعی هستند که جمعها بدلیل ذاتی تنوع نگاه و نیز ملاحظات طبیعی جمعیت بیشتر که معمولا در حوزه فردی نیست، نوعا مجبورند به سمت تعدیل نگاهها يا همان مصلحت اندیشی روی بیاورند که ذات آن محافظهکاری و تخطی از حقیقت است!
اما چطور میتوان از این فرآیند تدریجی که برخی آن را متهم به استحاله ارزشی میکنند جلوگیری کرد و در عین حال، از برکات محسوس جمع و توانی که کنار هم بودن ایجاد میکند، محروم نشد؟
🔹 بنظر میرسد دو اتفاق ضروری است:
➕ یکی اینکه جمعگریزان باور کنند که حقیقت چیزی جز آنچه مصلحت اقتضا میکند، نیست. برای کسی که وارد صحنه واقعی و میدان تحقق شده، اینطور نیست که همه چیز قابل انجام باشد و گاهی موانعی از طرف نهادها - بیرونی- یا حتی توان عمل جمعی -درونی- ایجاد میشود که آنها را به آنچه مطلوب است نمیرساند لذا آنها مکلف به انجام همان هستند که مقدور ایشان است و در این حالت حق ندارند این مراعات طبیعی مصالح بالاتر را تخطی از حقیقت بپندارند.
🔸 بعبارت سادهتر، کسی که مکلف است در مقابل یک فساد سکوت کند تا جانش حفظ شود بر او انجام آن کار واجب است نه اینکه واجب در هر حالی، اعتراض باشد و این کار خیانت محسوب شود!
🔸 مسالهای که پیش میآید و دغدغه کاملا درست برخی جمعگریزان است روند تدریجی تغییر ارزشها و فراموش شدن آرمانها بخاطر همین مصالح است. در این مساله برخی رو به انتحار میآورند و بخاطر حقیقت ذهنیشان خود را فدا میکنند و از جرگه جمع دور میشوند حتی اگر نتیجه و شرایط تعییر نکند!
در پرانتز بگویم که همه جمعگریزیها چنین ریشهای ندارد و عمدتا - ناخودآگاه- هوای نفس و تمایل به غلبه حکم من مساله اصلی است که باید به خدا پناه برد. اما مساله فوق واقعا وجود دارد و تجربه تلخ برخی جمعها و جبههها نیز چنین بوده است که دائما بخاطر مصالح که واقعی نیز هستند یا سلایق متنوع که تمایل به حفظ منافع و تداوم قدرت دارند از آرمان عدول شده و گاها تلاشی برای تغییر شرایط نیز نمیشود تا معادله گاهی هم بنفع آرمان بشود!
➕ اینجاست که اتفاق دوم باید رقم بخورد: حاکمیت گفتگوها و تعاملات اصولی منضبط شرط تحقق جبهه آرمان گراست.
توضیح اینکه اگر بخواهیم در فرایندهای جمعگرایی آرمانها دائما بنفع جمع ذبح نشوند راهی نداریم جز اینکه اولا اصول و آرمانها شفاف شده و بر آن آنها اجماع رخ بدهد تا معلوم بشود باید و قرار است جهت حرکت کجا باشد و از آن مهمتر، گفتگوها و تعاملات منضبطی شکل بگیرد که بتواند نظرات قویتر و منسجمتر مبتنی بر این اصول را در جمع غلبه دهد.
🔹 اینطور نیست که همه جا اصل فیتبعون احسنه حاکم باشد و الزاما بهترین سخنان بر جمعها غلبه کنند. اینجا آن نقطه مهم است. هوای نفس در اینجا نیز نقش پررنگی ایفا میکند. در موافقتها و مخالفتهای آحاد یک جمع و لابیگریها و باندبازیها نقش این مساله خود را نشان میدهد.
🔹 یک مثال سیاسی میآورم هر چند مثال فرهنگی نیز در برخی باصطلاح قرارگاهها داریم. اینکه جمعهایی مانند جبهه متحد اصولگرایان میتوانند موثرتر از تشتت لیستها باشند خب واضح است ولی چطور باید از انحراف آن از اصولی که مدعی آن است جلوگیری کرد؟
🔰 بدون وجود گفتگوهای منضبط و مبتنی بر اصول روشن، احتمال اینکه، حرف عدهای خاص - باند- غلبه کند و از ارزشها عدول شود کم نیست هر چند ظاهرا جمع باشد و رای اکثریت...
🌓 روشنا